حضرت مهدی عج الله
همواره آشکارم
گفتم که در فراقت عمریست بی قرارم گفت از فراق یاران من نیز بی قرارم
گفتم به جز شما من فریادرس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم
گفتم که یاورانت مظلوم هر د یارند گفتا مرا ببینند مظلوم روزگارم
گفتم که شیعیانت در رنج ودر عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب وروز در انتظار یارم
گفتم که چشم شیعه گریان بود به راهت گفتا که من همیشه بردیده اشک دارم
گفتم که دشمن تو در فکر محو شیعه است گفتا به حال شیعه هر لحظه پاسدارم
گفتم که انتقام مادر ،توکی بگیری گفتا به چشم گریان من لحظه می شمارم
گفتم به شیعیانت آیا پیام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که ای امامم از ما چرا نهانی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آیا تو پا گذاری گفتا که شستشوی ده شاید که پا گذارم
سید بهاءالدین انوار
نشکن ؛نمیگویم...
نشکن؛ نمی گویم!
یکی از علما می گفت:
در مشهد مقدس به تحصیل علوم دینی اشتغال داشتم.
یکی از طلبه ها که از دوستان من بود، بیمار شد و بیماری اش به قدری شدید شد که به حالت مرگ افتاد.
در این هنگام ما او را تلقین می کردیم و به او می گفتیم: بگو «لا اله الا الله»، «الله اکبر» و … ؛ اما او در پاسخ می گفت: نشکن، نمی گویم!
ما تعجب کردیم؛ زیرا او طلبه خوبی بود.
راز این ماجرا چه بود که پاسخ ما را نمی داد و به جای آن، سخن بی ربطی بر زبان می آورد؟ نمی دانستیم .
تا این که لحظاتی حالش خوب شد.
علت را از او پرسیدیم. گفت: اول آن ساعت مخصوص من را بیاورید تا بشکنم و بعد ماجرا را برای شما تعریف می کنم.
او گفت: من خیلی به این ساعت علاقه دارم؛ هنگام احتضار شنیدم شما به من می گویی «لا اله الا الله» و شیطان در برابرم ایستاده بود و همین ساعت مرا در دست داشت و در دست دیگرش چکشی بود و آن را بالای ساعت من نگه داشته بود، می خواستم جواب شما را بدهم؛ اما شیطان به من می گفت: اگر «لا اله الا الله» بگویی، ساعت تو را می شکنم.
من هم چون آن ساعت را خیلی دوست داشتم، به او می گفتم: نشکن، نمی گویم!
من دوستت دارم ، پس دوستدارم باش
من دوستت دارم ، پس دوستدارم باش
مسكِّن الفؤاد ـ في أخبارِ داودَ عليه السلام ـ :
يا داودُ ، أبلِغ أهلَ أرضي أنّي حَبيبُ مَن أحَبَّني ، وجَليسُ مَن جالَسَني ، ومُؤنِسٌ لِمَن أنِسَ بِذِكري ، وصاحِبٌ لِمَن صاحَبَني ، ومُختارٌ لِمَنِ اختارَني ، ومُطيعٌ لِمَن أطاعَني .
ما أحَبَّني أحَدٌ أعلَمُ ذلِكَ يَقينا مِن قَلبِهِ إلاّ قَبِلتُهُ لِنَفسي ، وأحبَبتُهُ حُبّا لايَتَقَدَّمُهُ أحَدٌ مِن خَلقى.مَن طَلَبَني بِالحَقِّ وَجَدَنى، ومَن طَلَبَ غَيري لَم يَجِدني . فَارفُضوا ـ يا أهلَ الأَرضِ ـ ما أنتُم عَلَيهِ مِن غُرورِها ، وهَلُمّوا إلى كَرامَتي ومُصاحَبَتي ومُجالَسَتي ومُؤانَسَتي ، وأنَسوا بي اُؤانِسكُم واُسارِع إلى مَحَبَّتِكُم .
مسكّن الفؤاد ـ در اخبار داوود عليه لسلام آمده ـ :
اى داوود ! به اهل زمينِ من خبر ده كه من ، دوستدار كسى هستم كه دوستم بدارد ، و همنشينِ كسى هستم كه با من، همنشينى كند ، و مونس كسى هستم كه با ياد من ، انس گيرد ، و همراه كسى هستم كه با من، همراهى كند. برگزيننده كسىهستم كه مرا برگزيند ، و مطيع كسى هستم كه از من، اطاعت كند .
هر كه به يقين بدانم كه دوستم مىدارد ، او را مىپذيرمو چنان دوستش خواهم داشت كه هيچ يك از خلقم بر او پيشى نخواهند گرفت. هر كه مرا به حق بجويد ، مرا خواهد يافت و هر كه جز مرا بجويد ، مرا نخواهد يافت. اى زمينيان! اين غرورى را كه برآنيد ترك كنيد و به سوى كرامت ، مصاحبت ، همنشينى و همدمى من بشتابيد و با من انس گيريد ، تا با شما انس گيرم و به دوستى شما بشتابم.
مسكّن الفؤاد : 27 ، المحجّه البيضاء: 8 / 58 ، بحار الأنوار : 70 / 26 / 28 .
چرا این بنده نمازش را تند می خواند؟!
عقوبت غفلت از احکام الهی
اگر من برای شما احکام را بیان نکنم؛ پروردگار مرا گرفتار خواهد کرد. و اگر شما هم برای یادگرفتن این احکام نیایید؛ گرفتار خواهید شد. این حرف را از من بشنوید.
با عبادت من، معاشرت نکردن با دیگران ضرری نخواهد داشت
پروردگار در حدیث قدسی میفرماید: به بندگان من بگو آن اشخاصی که به محبت من متوجه هستند، اگر در اثر عبادت من با یک کسی معاشرت نکنند؛ به آنها ضرری وارد نخواهد شد. «قل لعبادی المتوجهین الی بمحبتی ما شرکم اذا احتجبتم عن خلقی»
چرا این بنده نمازش را تند میخواند؟!
اگر نمازت را تند بخوانی، پروردگار به ملائکه میفرماید: چرا این بندهٔ من نمازش را تند میخواند؟! مگر رفع شداید او، مگر انجام حاجات و مقاصد او به دست کسی غیر از من است؟! این روایتی که خواندم را مرحوم حاج میرزا جواد آقا در اسرار الصلاه آورده است و همین در حجیتش کافی است
لذت مناجات
حضرت اباعبدالله (ع) میفرماید: «و ما الذی فقد من وجدک» خدایا کسی که تو را دارد، چه کم دارد؟!
همه اینها برای این است که ما لذت مناجات با پروردگار را نچشیدهایم!
داستانی از شفاعت نماز اول وقت
آی رفقایی که به نماز اول وقت عادت کردهاید، همین نماز اول وقت شما را نزد ملکالموت شفاعت میکند. یک کسی گفت: من یک کسالتی داشتم-ظاهرا یرقان گرفته بود و کسانی که یرقان میگیرند کبدشان حساس میشود و فقط باید شیر و شیر برنج بخورند، آن وقت چنین کسی یک اشتهای قوی پیدا میکند برای خوردن گوشت-گفت: اشتهای زیادی به گوشت پیدا کرده بودم، گفتم: یک لقمه گوشت به من بدهید! گفتند: اگر ما به تو گوشت بدهیم؛ تو از بین خواهی رفت. گفت: بالاخره آهسته، بدون اینکه کسی بفهمد، محل گوشت کوبیده را پیدا کردم و از آن خوردم! تا خوردم، دل درد سختی گرفتم! طبیب آمد آهسته به اطرافیان من گفت: این مریض چه کار کرده که در مخاطره افتاده است؟ گفتند: از خودش بپرس. به طبیب گفتم: آقا من گوشت خوردهام. طبیب گفت: امیدی به درمانت نیست! ایشان به امام زمان (ع) متوسل میشود. گفت: همان شب دیدم یک شخص فوق العاده زیبارو با یک شخص دیگر که چنگکی در دستش بود، وارد شدند. -این شخص حضرت ملک الموت (ع) بوده است و شخص زیبا رو هم نماز اول وقتش- هر چه ملک الموت (ع) میخواست که این چنگک را بیندازد و از نوک پنجه روح را بکشد، آن شخص زیبارو جلوی دست او را میگرفت! بالاخره مانع از قبض روح توسط ملک الموت (ع) شد. نماز اول وقت بین شما و مرگ شما شفاعت میکند. مبادا از دست دهید.
شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را
یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازهٔ بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و میخواهم بروم. هر چه اصرار کردم، دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفتهٔ این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بکنم! و از خرید منصرف شد!!
شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را.
امیرمومنان فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز میدارد.
پروردگار میفرماید: چرا این شخص نماز را تند میخواند؟! مگر رفع شداید و حوائج او و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟!
منبع: کتاب زملک تا ملکوت/ سخنان اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی
ولادت با سعادت امام علی بن موسی الرضا بر تمام محبان آن حضرت مبارک
امام رضا علیه السلام فرمودند:
کمال و تمامیت دین دوستی ما و دوری از دشمنان ما است. بحارالانوارج27ص58
ببین الان مهدی فاطمه چه می کشد . . .
سالهای خیلی دور نیمه شبی در نجف
آیت الله جمال خوانساری در حجره اش مشغول مطالعه بود
صدای خنده ای از کوچه در نیمه شب اون رو متعجب کرد
سر از پنجره بیرون آورد و دید
دو تا زن کاملا با حجاب از کوچه رد می شوند ولی صدای خنده شان بلند است
عمامه ی خود را به زمین زد و گفت: یا صاحب الزمان کی می خوای بیای که ناموس شیعه صدای خنده اش بلند است
اگر الان ایشان بودند فک کنم برای فقط یه روز هم تمامی عمامه های طلبه ها کم باشد
ببین الان مهدی فاطمه چه می کشد . . .
۱۲ نكته اخلاقي از رجبعلي خياط كه بايد خواند
۱۲ نكته اخلاقي از رجبعلي خياط را در ادامه بخوانيد:
نكته۱- اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
نكته۲- تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه»
نكته۳- سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد…
نكته۴- دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
نكته۵- كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
نكته۶- اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
نكته۷- اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
نكته۸ - اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
نكته۹- هركاري مي كنيد نگوييد: “من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
نكته۱۰- نفس امّاره را مهار كنيد و با آن مخالفت كنيد.
نكته۱۱- به سادات احترام بگذاريد، و آنان را در هر مرتبه و منزلتي هستند گرامي بداريد.
نكته۱۲- انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل كند، به همان اندازه به خدا نزديك مي شود.
اینکه بتوانی ...... اما ....
اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری ،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد ؛
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی ،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی ؛
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی ،
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی ؛
اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید ،
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی ؛
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی ،
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی ؛
اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو
در پوشش بودن های تو
ارزشی قائل نباشند اینکه جوری حرف بزنی ، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت ، استادت ، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد ؛ اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود ؛
همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا :
« دختران امت پدرم ، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند ،
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن ! طوری که هیچ چشم و ابرویی ،
ناز و کرشمه ای ،
پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود ! »
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
حکم پاک شدن لاستيک ويلچر و ته عصا بوسيله زمين
س: اگر عصا، پاى مصنوعى، و لاستيکهاى چرخ ويلچر نجس باشند، آيا به وسيله زمين پاک مىشوند؟
ج) پاک شدن آن، محل اشکال است.
حکم مشاهده خون در وسايل استريل شده با بخار
س: در قسمت استريليزاسيون (C.S.R)، پس از استريل چنانچه خونى در برخى از وسايل استريل شده مشاهده شود آيا همان لباس و وسيله نجس است يا تمام وسايل و لباسها محکوم به نجاست مىباشد؟
ج) اگر در موقع ملاقات وسايل طاهر، با وسايل نجس رطوبت سرايتكننده وجود نداشته باشد نجاست منتقل نمىشود.