توبه زیباست!
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِن فِى الشَّبابِ اَحسَنُ
توبه زیباست، ولى در جوانی زیباتر .
((کنز العمّال))
قرآن
براستى كه قرآن ظاهرش زیباست و باطنش عمیق، عجایبش پایان ندارد، اسرار نهفته آن پایان نمى پذیرد و تاریكى هاى جهل جز بوسیله آن رفع نخواهد شد.
علامت ایمان
روزی رسول خدا به انصار فرمود: آیا شما مومن هستید؟ انصار قدری سکوت کردند. بعد یکی بلند شد و عرض کرد آری!
حضرت فرمود: علامت ایمانتان چیست؟ عرض کرد: به هنگام بلا و گرفتاری، صبر می کنم و به قضا و قدر راضی هستم.حضرت فرمود: به صاحب کعبه سوگندکه شما مومن هستید.
مسکن الفواد ،ص42
خوشبخت کسیست که...
دگرگونیهای دنیا، عامل بیداری از خواب غفلت
روایت شده که شخصی به نام قیس از پیامبر مکرم اسلام(ص) درخواست موعظه کرد [1]
حضرت در پاسخ فرمودند:
یَا قَـیْسُ! إنَّ مَـعَ الْـعِـزِّ ذُلـاًّ، ای قیس! به درستی كه با هر عزّتی ذلّتی است،
وَإنَّ مَـعَ الْحَـیَوةِ مَـوْتًـا، و با زندگی مرگ است،
وَ إنَّ مَعَ الـدُّنْـیَا ءَاخِـرَةً، و با دنیا آخرت است،
وَإنَّ لِكُـلِّ شَـیْءٍ حَسِـیبـًا، و برای هرچیزی حسابگری است،
وَ عَلـَی كُـلِّ شَـیْءٍ رَقِـیـبـًا، و بر هر چیزی مراقب و پاسداری است،
وَ إنَّ لِكُـلِّ حَسـَنَـةٍ ثَـوَابـًا، و برای هر كار نیكوئی ثوابی است،
وَ لِكُـلِّ سَیـِّئـَةٍ عِـقَـابـًا، و برای هر كار زشتی عِقابی است،
و ….
هواسم باشد دنیا همیشه به یک حال نمی ماند.
نه عزّت در او دائمی است و نه زندگانیش.
نه سلامتی من همیشگی است و نه ثروت و غنای من.
و در همه حال افرادی مراقب من هستند و می نویسند هر آنچه می گویم و انجام می دهم و حتی از فکرم می گذرد که:
مَا یَلْـفِـظُ مِن قَـوْلٍ إِلَّـا لَـدَیْـهِ رَقِیـبٌ عَتِـیـدٌ [2]
پس ای «من» مباد که مصداق این کلام خداوند باشی که فرمود:
أُوْلَــئِكَ كَالـأَنْعَـامِ بَـلْ هُـمْ أَضَـلُّ
چون که غافل بودند و از اینهمه دگرگونی دنیا پند نگرفتند:
أُوْلَــئِـكَ هُـمُ الْغَـافِـلُـونَ [3]
[1] . بحار.ج77.ص 175.
[2] . سوره ق،آیه18.
[3] . سوره اعراف،آیه179.
ترسناك ترین چیز
حضرت امام امیرالمومنین علی علیه السلام:
ای مردم!
ترسناك ترین چیزی كه از آن بر شما بیمناك هستم، دو چیز است:
- پیروی از هوس های نفسانی
- آرزوی طولانی
اما پیروی از هوس های نفسانی، انسان را از راه حق باز می دارد
و اما آرزوی دراز، آخرت را به دست فراموشی می سپارد
(نهج البلاغه لصبحی الصالح - خطبه 42 - ص 83)
بانوی قم
قال الصادق عليه السلام:
ان للّه حرماً و هو مكه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدينة ألا وان لاميرالمؤمنين عليه السلام حرماً و هو الكوفه الا و انَّ قم الكوفة الضغيرة ألا ان للجنة ثمانيه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فيها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى عليهاالسلام و تدخل بشفاعتها شيعتى الجنة با جمعهم
خداوند حرمى دارد كه مكه است پيامبر حرمى دارد و آن مدينه است و حضرت على (علیه السلام) حرمى دارد و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است كه از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند.
انقلاب ایران در روایات
در آیه 38 سوره محمد (ص) خطاب به اعراب آمده است:اگر شما به اسلام پشت کنید، خداوند قومی را جایگزین شما می کند که مانند شما نباشد ابوهریره در تفسیر این آیه می گوید: جمعی از یاران رسول خدا(ص) گفتند یا رسول الله(ص) این قوم که خداوند در کتابش از آنان یاد کرده است، کیانند؟ سلمان کنار پیامبر بود، حضرت دست روی زانوی سلمان زده و فرمودند: این مرد و قوم او هستند، اگر ایمان در ستاره ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست یابند.
علی بن عیسی از ایوب بن یحیی از امام موسیبنجعفر روایت میکند که آن حضرت فرمودند: مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت میکند و قومی گرداگرد او جمع میشوند به صلابت پارههای فولاد، تند بادها آنان را نمیسوزاند و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل می کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.
امام محمد باقر(ع) فرمودند:«گویا من قومی را میبینم که از مشرق زمین خروج کرده، حق خود را میطلبند، ولی به آنان نمیدهند، دیگر باره حق خود را میخواهند و به آنان نمیدهند، وقتی چنین دیدند سلاح خود را بر دوش نهاده آنگاه حق آنان را میدهند، ولی آنان نمیپذیرند تا این که قیام کنند و این حکومت را به جز صاحبشان به کسی تحویل نخواهند داد و اینان کشتههایشان شهیدند.»
رسول خدا(ص) فرمودند: مردمی از مشرق زمین، قیام کنند و زمینه را برای مهدی(((((عج) فراهم کنند؛ «یعنی زمینه حکومت را برای او فراهم سازند»
تفسیر صافیمجمع البیانبحارالانوار
*هر کس عاشق من شد...پس خودم خون بهای او می شوم*
هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
پس خودم خون بهای او می شوم
«حدیث قدسی»
نقل حدیث در مورد نشانه های مومن از استاد گرانقدرمرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»
روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1] اوّل؛ «الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ».
سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
لذا حضرت پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.