تیر سه شعبه یعنی چه ؟
حاج آقا قرائتی:
تیر سه شعبه یعنی چه ؟
تیر سه شعبه همین کارهایی است که ما در کوچه و خیابان انجام
می دهیم همین بد حجابی سه شعبه دارد!
یک شعبه اش آنی است که خودمان گناه میکنیم
یک شعبه اش این است که دیگران را به گناه انداخته ایم
یک شعبه قلب امام زمان(عج) است که ما نشانه گرفته ایم!
من ولایت مدار نیستم!
ذهنِ ما باغچه است
ذهنِ ما باغچه است
گل در آن باید کاشت…
گل بکاریم بیا
تا مجالِ علفِ هرز فراهم نشود
بی گل آراییِ ذهن
نازنین
هرگز آدم، آدم نشود…
داعشى جلوى ماشین یک مسیحى وهمسرش را گرفت وپرسید: مسلمان هستى یا مسیحى؟
داعشى جلوى ماشین یک مسیحى وهمسرش را گرفت وپرسید: مسلمان هستى یا مسیحى؟
مسیحى جواب داد: مسلمانم..
داعشى گفت اگر مسلمانى ایه اى از قران برایم بیاور..
مسیحى سطرى از انجیل برایش خواند..
داعشى گفت: درست است مى توانى بروى..
بعد ازدورشدن همسرش به او گفت: چراریسک کردى وبه او گفتى مسلمانى شاید مارا مى کشت..
مسیحى گفت: انها اگر قران رابلد بودند آدم نمى کشتند …
اصل کوفی نبودن یعنی...
سبک زندگی عاشورایی
مشکلات اگر درست مدیریت شوند، می توانند آدم را بسازند
مشکلات اگر درست مدیریت شوند، می توانند آدم را بسازند
♥•٠·˙
به گلاب گفتم :
چه خوشبویی !
گفت : گل بودم …
به دست روزگار چیده شدم ،
و در کوره اتش ،
سوختم سوختم سوختم …
ولی با متانت صبر کردم …
کوره خاموش شد …
خالص شده بودم …
و عزیزتر از پیش … !
«نمیخواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟»
به روایت همرزم شهید حسین خرازی:
مرحله اوّل عملیات که تمام میشود، آزاد باش میدهند
و یک جعبه کمپوت گیلاس خنک، عینهو یک تکه یخ.
انگار گنج پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، میگوید
«نمیخواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟»
میگویم «چشمت به این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحب دارن.
نداشته باشن هم خودمون بلدیم چی کارشون کنی».
چند دقیقه مینشیند. تحویلش نمیگیریم، میرود.
علی که میآید تو، عرق از سر و رویش میبارد.
یک کمپوت میدهم دستش. میگویم «یه نفر اومده بود، لاغر مردنی. کمپوت میخواست بهش ندادیم. خیلی پررو بود.»
میگوید «همین که الآن از آنجا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟»
میگویم «آره. همین.» میگوید «خاک! حاج حسین بود که.»
┘◄ نا امیدی از رحمت خداوند، گناه بسیار بزرگ و اشتباهی نا بخشودنی است...
گویند روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.
او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت.
این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود.
ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.
∞ کسی از او پرسید : «این وسیله چیست؟»
▣ شیطان پاسخ داد : «این نومیدی از تواناییهای خود و رحمت خدا است.»
∞ آن فرد با حیرت گفت : «چرا این قدر گران است؟»
▣ شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد : «چون این مؤثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بیاثر میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم.
اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار بردهام.
به همین دلیل این قدرکهنه است!»
تو چی؟؟؟
بـعـضیهـا دوسـت دارن مـثل حـبـیـــب بـاشن !
از بـچــگی عـاشـق و دلـداده…..
بـعـضیهـا دوسـت دارن مـثل زهـــیـر بـاشن ….
بـا یـك نـگـاه …!
امـا بـعـضیهـا دلـشون میخـواد حُــر بـاشن ،
دسـت خـالی ، سـر بــه زیـر ، چـشـمـهـای گـریـون ، پـشـیـمـون …!