آه ! پرواز...
02 دی 1391
من هم پرواز را می فهمم ،… من هم می خواهم تا آغوش محبوبم پرواز کنم…
اما ، اسیرم در قفس نفس ، اما درگیرم با سیم خاردارهای هوای نفسم ،
اما زمین گیرم به خاطر بار سنگین گناهانم…هر لحظه از محبوبم دورتر می شوم ، می بینم ….
هر لحظه آغوشی ، که برای من باز است بسته تر می شود ، می دانم….
و می دانم که دوای دردم سخن زیبای سردار شهید علی چیت سازیان است که گفت :
” کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند،که در سیم خاردارهای نفس گیر نکرده باشد “
فقط نمی دانم چرا کاری نمی کنم…..
فقط نمیدانم چرا کاری نمی کنم ……