آيا حيوانات هم نظير انسان حشر دارند؟
آيا حيوانات هم نظير انسان حشر دارند؟
از آيات قرآن استفاده مي شود كه نه تنها انسان و حيوانات محشور ميشوند بلكه آسمانها، زمين ، آفتاب، ماه، ستارگان، سنگها، بتها، طلا و نقرهاي كه اندوخته شده، همه محشور خواهند شد.
نكته: قرآن كريم درخصوص اين گونه موجودات تعبير به حشر نفرموده وليكن چنين فرموده است:1
(يوم تبدل الارض غير الارض و السموات و… ) ابراهيم / 48 ( و جمع الشمس و القمر) قيامت /9
انبياء / 99 ، آل عمران / 55 و…
در قرآن كريم، در دو آيه به حشر حيوانات اشاره شده است.
انعام / 38 (و ما من دابّه في الارض و لا طائر يطير بجناحيه الاّ امم امثالكم ما فرّطنا في الكتاب من شيء ثم الي ربّهم يحشرون) انعام/38
تكوير / 5 (و اذا الوحوش حشرت)
منظور از وحوش در اين آيه چیست؟
1.حيوانات وحشي و انسانها در قيامت در كنار هم قرار ميگيرند.
2. منظور از وحوش، انسانهاي وحشي و متمرد باشد كه با دين و عقل و قانون سر ستيز داشته و همواره به حدود و حقوق ديگران تجاوز ميكنند. آنها درقيامت به تناسب اعمالشان به شكل حيوانات وحشي محشور مي شوند.2
علامه طباطبايي رضوان الله تعالي عليه ذيل آيه ي 38 انعام مطالب گرانبهايي درباره حشر حيوانات آورده كه حاكي از قدرت بالاي علمي ايشان است. چنانكه سيري كه ايشان براي پاسخ دادن به اين سوال طي كردهاند، ميتوان گفت كه در تفاسير ديگرمشاهده نميشود.
در ذيل سعي شده است مطالب ايشان به طور كامل ذكر شود اما در برخي ازمطالب تلخيصي صورت گرفته، با درنظر گرفتن اين نكته كه به هدف اصلي مولف خللي وارد نشود.
در اين آيه حيوانات شبيه انسان بشمار آمده اند مراد از اين شباهت صرف احتياج به خوراك، جفتگيري و تهيه مسكن نيست. بلكه جهت اشتراك ديگري است كه حيوانات را در مساله بازگشت بسوي حق تعالي شبيه به انسان كرده است.(ثم الي ربهم يحشرون)
سوال: ملاك حشر و بازگشت انسان بسوي حق تعالي چيست؟ جوابي كه به اين سوال داده شود، دليل حشر حيوانات را نيز روشن خواهد کرد.
جواب: داشتن شعور و يا به عبارت ديگر( فطرت انسانيت) است كه به كمك دعوت انبيا راه مشروعي از اعتقاد و عمل را به روي انسان باز ميكند. اگر او آن راه را طي نمايد و جامعه هم با او و راه و روش او موافقت كند در دنيا و آخرت سعادتمند مي شود .
با دقت و مطالعه در زندگي حيوانات ،به اين نكته پي ميبريم كه آنها هم مانند انسان داراي آرا و عقايد فردي و اجتماعي هستند كه اين آرا و عقايد حيوان را مانند انسان به جلب منافع و دفع ضرر وا ميدارد .
فرا تر از اين، در حالات برخي حيوانات در مواقع شكار و يا فرار از دشمن به مكر و حيلههائي بر ميخوريم كه عقل بشر از درك آن عاجز است.
زيست شناسان دربسياري از انواع حيوانات،( مورچه ،زنبور عسل، موريانه ) به آثار عجيبي از تمدن و ظرافتهايي درصنعت و لطائفي درطرز اداره حكومت برخوردهاند كه هرگز نظير آن جز در بعضي از ملل متمدن ديده نميشود.
انسان با مشاهده وجود آرا و عقايد درميان حيوانات ميگويد : لابد حيوانات هم احكام باعثه(اوامر) و زاجره (نواهي)دارند و اگر چنين احكامي داشته باشند لابد مانند آدميان خوب و بد را هم تشخيص ميدهند. و اگر قوه مميز دارند ناچار مانند ما عدالت و ظلم هم سرشان ميشود.
چگونه ما اختلاف افراد انسان را در اينگونه اخلاقيات نه تنها در زندگي دنيايي وي موثر
ميدانيم بلكه در سعادت و بدبختي اخرويش نيز موثر ميدانيم؟
نمونه هايي ازشعور حيوانات
حركات منظم و هدفمند موجودات از شعور مرموز آنها حكايت دارد به قول موريس مترلينگ زندگي درجاتي دارد و در تمام درجات آن _ مثلاً دنياي پيچيده و عجيب حشرات _ چنان شعور و عقلي بكار مي رود كه حتي شعور ابناي بشر قادر نيست با آن برابري كند. 3
از آيات و روايات و تجارب برميآيد كه شعور ، ويژه انسان نيست براي نمونه :
1- حضرت سليمان(ع) با سپاهش از منطقهاي عبور ميكردند. مورچه اي به ساير مورچگان گفت : فوري به خانه هايتان رويد تا زير پاي ارتش سليمان (ع) له نشويد
( نمل/18)
شناخت دشمن ، جزء غريزه مورچه است ولي اينكه نامش ، سليمان و همراهانش ارتش اويند، اين بالاتر از غريزه است .
2- هدهد در آسمان از شرك مردم زميني مطلع شده و نزد سليمان (ع) گزارش مي دهد كه مردم منطقه سبا ، خداپرست نيستند . آنگاه ماموريت ويژه اي مي يابد .
شناخت توحيد و شرك و زشتي شرك و ضرورت گزارش به سليمان (ع) و ماموريت ويژه پيام رساني ، مساله اي بالاتر از غريزه است .(نمل /21)
3- اينكه هدهد در جواب بازخواست حضرت سليمان از علت غايب بودنش ، عذري موجه و دليلي مقبول مي آورد نشانه شعوري بالاتر از غريزه است .
4- اسلام از ذبح حيوان در برابر چشم حيوان ديگر ، نهي كرده است. 4
و …
آيا حشر حيوانات شبيه انسان است و اعمالشان حاضر شده و طبق آن پاداش يا كيفر
مي بينند ؟
بله معناي حشر همين است زيرا حشر به معناي (جمع كردن افراد و آنها را از جاي كندن و به سوي كاري بسيج دادن است).و لازمه انتقام از حيوانات در روز قيامت اين نيست كه آنها در شعور و اراده باانسان مساوي باشند. و صرف شريك بودن حيوانات با انسان درمساله حساب و اجر مستلزم شركت و تساويشان درجميع جهات نيست.
دليل:انسانها همگي ، درجميع جهات با هم برابر نيستند و جميع آنها در روز قيامت ازجهت دقت و سختگيري در حساب يكسان نبوده و همگي به يك شكل واحد حساب پس نميدهند.
علاوه بر اين ذكر پاره اي از لطائف مبتني بر فهم و هوشياري بعضي از حيوانات توسط حق تعالي و نتايج عجيب و شگفتي كه دانشمندان بدان دست يافتهاند حاكي از آن است كه اين گونه كارها جز از موجودي صاحب اراده و داراي فكر لطيف و شعور عميق رخ نخواهد داد.
(و ما من دابّه…) دلالت براين دارد كه وجود اجتماعات ميان حيوانات تنها به منظور رسيدن به
نتايج طبيعي و غير اختياري ( تغذيه، توليد مثل، و…)كه در محدوده زندگي دنياست نبوده بلكه هر نوعي از آنها درمسير هدفهاي نوعيهاي كه دامنهاش فراتر از زندگي دنيوي است قرار دارد.
اشكال :غير از انسان ، از انواع حيوانات هيچ نوعي نيست كه از موهبت اختيار برخوردار باشد و با وجود اختيار است كه حساب و كتاب ( حشر) معنا و مفهوم پيدا مي كند لذا حيوانات حشري ندارند . همچنين برخي ازمفسرين گفته اندچون حيوانات عقل ندارند تكليفي نداشته و چون مكلف نيستند پس رستاخيزي هم نخواهند داشت. ولي اين سخن با اخبار و ظاهر آيه 5 سوره تكويرمخالف است. ازطرف ديگر حشر و نشر حيوانات اين نيست كه حتما به سبب مكلف بودن باشد؛ بلكه ميتوان گفت به منظور اثبات و احقاق حق بشر و یا منظورهاي ديگري نیز میتواند باشد. و الله اعلم 5
جواب علامه طباطبايي:
حيوانات نيز مانند آدميان تا اندازهاي از موهبت اختيار بهره دارند البته نه به آن قوت و شدتي كه در انسانهاست. شاهد مدعا : در برخي از موارد ميبينيم كه حيوان به ملاحظه نهي صاحبش و از ترس شكنجهاش يا به خاطر تربيتي كه يافته از انجام عملي خودداري مي كند يا در مواردي كه عمل مقرون با موانع است حركاتي نشان ميدهد كه حاكي از مردد بودن حيوان در انجام آن كار است. اينها همه دليلي است بر اينكه در نفوس حيوانات هم حقيقتي به نام اختيار و استعداد حكم كردن به سزاوار و غير سزاوار وجود دارد .
چرا صحيح نباشد احتمال دهيم كه حق تعالي حد متوسط از همان اختيار ضعيف را ملاك تكاليف مخصوصي قرار دهد كه مناسب با افق فهم آنان باشد و ما از آن اطلاعي نداشته باشيم ؟ يا از را ه ديگري با آنها معامله مختار بودن بكند و ما به آن معرفت نداشته باشيم و خلاصه راهي باشد كه از آن راه پاداش دادن به حيوان مطيع و مواخذه و انتقام از حيوان سركش صحيح باشد و جز حق تعالي كسي را بر آن راه آگاهي نباشد .
در تفسير نور ذيل آيه 38 سوره انعام هشت پيام ذكر شده از جمله پيام هايي كه آورده شده اين است : معاد و حشر ، مخصوص انسانها نيست .( ثم الي ربهم يحشرون ) 6
همچنين در تفسير راهنما ذيل همين آيه نكاتي ذكر شده كه از جمله آنها مي توان به دو نكته زير اشاره كرد . 7
1- تمامي جنبندگان زمين و پرندگان آسمان ، مانند انسان در قيامت برانگيخته ميشوند . ( ثم الي ربهم يحشرون)
2ـ حيوانات داراي نوعي اراده ، اختيار ، شعور و تكليف و جزا و پاداش در قيامتند .
تفسير آيه 38/ انعام در تفسير مجمع البيان ج 8 ص 79
از اين آيه برمي آيد كه انسان نبايد به حيوانات ظلم كند؛ زيرا خداوند خالق آنهاست و انتقام آنها رااز ظالم مي گيرد. 8
(و بيّن بهذا انه لايجوز للعباد ان يتعدّوا في ظلم شيء منها فانّ الله خالقها و المنتصف لها)
در ذيل(ثم الي ربهم يحشرون)
از ابوهريره نقل شده كه: روز قيامت حق تعالي همه مخلوقات را محشور ميكند . در آن روز خداوند انتقام حيوانات بيشاخ را از حيوانات شاخزن (يومئذ ان ياخذ للجمّاء من القرناء) به عدل خود مي گيرد. سپس آنها را خاك ميكند از اين جهت است كه (كافر مي گويد: كاش خاك بودم) نبا/40
همچنين از ابوذر روايت است كه ما درحضور پيامبر اكرم بوديم، دو گوسفند با شاخ به جان يكديگر افتادند.فرمود: مي دانيد چرا اينها به يكديگر شاخ مي زنند؟ گفتيم:نمي دانيم فرمود:حق مي داند وبه زودي ميان آنهاحكم مي كند. (لكن الله يدري سيقضي بينهما)
طبق اين روايات ، شباهت حيوانات با ما در اين است كه آنها هم در روز قيامت محشور مي شوند و قصاص مي بينند.مويد آن آيه 5 سوره تكوير است. (و اذ الوحوش حشرت)
حيوانات از لحاظ محشور شدن و رسيدن به قصاص و پاره اي از امور ديگر مثل ما هستند نه از لحاظ تكليف. چگونه ممكن است حيوانات داراي تكليف باشند، در حاليكه آنها عقل ندارند .
و تكليف درصورتي صحيح است كه عقل كامل باشد.
گفتاري ازعلامه مجلسي دركتاب حق اليقين پيرامون حشر حيوانات 9
ايشان ميفرمايد: ((و اما حشر الحيوانات فقد ذكره المتكلمون من الخاصه و العامه علي اختلاف منهم في كيفيته)) وي مي افزايد: اخباري كه بر حشر عمومي و يا خاص بعضي حيوانات وارد شده ، بسيار است برخي حيوانات براي بعضي از مصالح زنده ميشوند و بعضي مانند ناقه صالح ، سگ اصحاب كهف و گرگ حضرت يوسف و حمار بلعم باعورا داخل بهشت مي شوند .
برخي ازتفاسير به حشر حيوانات در روز قيامت اشاره كرده اند و بيان داشته اند كه بعد از حشر و قصاص و اعواض آنها (حيوانات ) دوباره خاك مي شوند
در پايان تعدادي از روايات كه اشاره به حشر حيوانات دارد آورده مي شود.
شواهدي از روايات كه به حشر حيوانات دلالت دارد:
و روي الصدوق في الفقيه باسناده عن السكوني، باسناده انّ النبي صلي الله عليه وآله : ( ابصر ناقه معقوله و عليها جهازها فقال : اين صاحبها ؟ مروه فليستعدّ غدا” للخصومه )
امام صادق عليه السلام از آباي گرامياش نقل مي كند: (پيامبر اكرم، شتري را ديد درحاليكه بار سنگيني بر رويش قرار داشت و او را بسته بودند پرسيد صاحبش كجاست؟ بايد فرداي قيامت براي دادخواهي آماده شود)10
سلسله رواياتي هست كه درقيامت برخي از حيوانات شكايت مي كنند خدايا فلاني مرا بيجهت كشت و سودي از من نبرد و نگذاشت از حشرات زمين تغذيه كنم.
براي مثال: و روي عن النبي صلي الله عليه و آله انه قال: (من قتل عصفورا عبثا جاء يوم القيامه يعجّ الي الله تعالي يقول : يا ربّ انّ هذا قتلني عبثا لم ينتفع بي و لم يدعني فاكل من حشاره الارض) 11
درباره شخصي كه زكات غله ، شتر ، گوسفند و گاو را نداده باشد آمده است:( چنين شخصي را در سرزمين همواري زنداني كرده و زير سم حيوان لگد مال خواهند كرد.)
(.. و ما من ذي مال ابل او بقر او غنم يمنع زكاه ماله الاّ حبسه الله يوم القيامه بقاع قرقر يطوه كلّ ذات ظلف بظلفها ..) 12
و روي ( انّ خيول الغزاه في الدنيا خيولهم في الجنه) اسبهاي عرصه جنگ ،اسبان بهشت خواهند بود. 13
پينوشتها:
1. علامه محمد حسين طباطبايي ،ترجمه تفسير الميزان جلد 7 ص 108
2. محمد باقر شريعتي ،معاد در نگاه عقل و دين ص 373
3. همان منبع ص 368
4. محسن قرائتي ، تفسير نور جلد 3 ص268 تا 271
5. تفسير آسان جلد 4 ص 356
6. تفسير نور جلد 3 ص 270 - 271
7. علي اكبر رفسنجاني ، تفسير راهنما جلد 5 ص 103 تا 105
8. علامه محمد باقر مجلسي ، بحار الانوار جلد 7 ص 256
9. به نقل از كتاب 82 پرسش آيه الله دستغيب ص 90 ـ89
۱۰. شيخ صدوق ، من لا يحضره الفقيه جلد 2 ص 191
11. بحار الانوار جلد 61 ص 4
12. من لا يحضره الفقيه جلد 2 ص 5
13. بحار الانوار جلد 7 ص 276
منابع :
1ـ ترجمه تفسير الميزان جلد هفتم ، علامه محمد حسين طباطبايي ، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني . ناشر: دفتر انتشارات اسلامي
2ـ ترجمه تفسير مجمع البيان ، شيخ ابوعلي الفضل بن الحسن الطبرسي متوفي 548 . ترجمه و نگارش از : احمد بهشتي . انتشارات فراهاني
3ـ تفسير كبير منهج الصادقين با كشف الآيات ، ملا فتح الله كاشاني جلد 3 ص 371
انتشارات اسلاميه چ 5 سال 1378
4ـ تفسير راهنما (روشي نو در ارائه مفاهيم و موضوعات قرآن ) جلد 5 ،
اكبر هاشمي رفسنجاني و جمعي از محققان . انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
چ اول 1376
5ـ تفسير نور جلد سوم ، محسن قرائتي . انتشارات در راه حق . چ پنجم 1379
6ـ بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار ، شيخ محمد باقر مجلسي .
انتشارات دار احيا التراث العربي . بيروت ـ لبنان
7ـ هشتاد و دوپرسش ، آيه الله عبدالحسين دستغيب ، با تصحيح سيد محمد هاشم دستغيب
انتشارات مسجد عتيق شيراز
8ـ معاد در نگاه عقل و دين ، محمد باقر شريعتي . ناشر: دفتر تبليغات اسلامي حوزه قم چ 3
9ـ تفسير آسان جلد 4( منتخب از تفاسير معتبر)15 جلد ، محمد جواد نجفي . تهران كتابفروشي اسلاميه 64ـ62
10ـ من لا يحضره الفقيه جلد دوم ، شيخ صدوق ، 4 جلد . موسسه الاعلمي للمطبوعات . بيروت ـ لبنان
11 ـ تفسير گازر (جلا الاذهان و جلا الاحزان) ، ابو المحاسن الحسين بن الحسن الجرجاني ق. 9 تهران چاپخانه دانشگاه تهران چ اول 1377
نویسنده : سيد حمید حسینی