اینجا خاک منه، تو بگو اینجا چه کار میکنی؟
20 اسفند 1392
اسیر شده بود
15 سال بیشتر نداشت؛ حتی مویی هم در صورتش نبود
سرهنگ عراقی اومد یقه شو گرفت، کشیدش بالا
گفت: اینجا چه کار میکنی؟
حرف نمی زد
سرهنگ عراقی گفت: جواب بده
گفت: ولم کن تا بگم
ولش کرد
خم شد از روی زمین یک مشت خاک برداشت، آورد بالا
گفت: اینجا خاک منه، تو بگو اینجا چه کار میکنی؟
سرهنگ عراقی خشکش زده بود . . .