دختری شبیه به خدا . . .
13 مهر 1391
آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا … بدون جلب توجه . . .
سیاهی ، رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او . صورتش نمیبینی ، اما در مقابل اویی .
اوست که با سکوت ، با تو حرف میزند و به تو می آموزد ….. اگر اهلش باشی .
در اوج کرامت هست و تندیس متانت . . .
نزدیک ، اما دور از دسترس … بی عشوه ولی دلربا … اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی . . .
هر خار و خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند …
او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود …
با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید ….
او همان دختر عفیف و در پس پرده ی حجاب است …
آری او دختری است شبیه به خدا . . .