راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است
الان دنبال چیزهای دیگرم، می دونم قدش نیستم و مدتها طول میکشه که قدش بشم ولی امان از تشنگی که آدم را هوایی میکنه
این روزهای تشنگی، همش آرزو میکنم
کاش تشنه شوم
کاش تشنه شوم
کاش تشنه شوم
….و می دانی راز ها را همه در خزانه ی مکتومی نهاده اند که جز با مفتاح تشنگی گشوده نمی شود….
… اگر کشاکش ابتلاعات است که مرد می سازد،پس یاران، دل از سامان برکنیم و روی به راه نهیم…
راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است
جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی
و این اوست که ما را کشکشانه به سوی خود می خواند
اینجا حیرت کده ی عقل است…
و تا “خود” باقی است، این “حیرت” باقی ست
صحرای کربلا به وسعت تاریخ است و کار به یک یا لیتنی کنت معکم ختم نمی شود
…دیگر به جای آنکه با زبان، «زیارت عاشورا» بخوانی، در خیل اصحاب آخر الزمانی حسین علیه السلام، با دل به زیارت عاشورا برو
نوشته ی قاصدک-الرحیل