شاخصهای نامزد اصلح از دیدگاه امام خامنهای
مقاله از:قاسم روانبخش
پس از مدتها انتظار مبنی بر ارائه آخرین شاخصهای نامزد اصلح برای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری از سوی رهبری، معظم له در حرم امام رضا (ع) و در آغاز سال جدید در یک جمله، همه شاخصها را بیان کردند و فرمودند:
” این را همه بدانند كه آن چه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد.”
سپس معظم له در توضیح این جمله فرمودند: ” این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیس جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد.
هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیس جمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم.
آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته می شود ـ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند.
یعنی ما در سلسلهی دولتهائی كه پشت سرهم میآیند، بايد رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تكامل باشیم، تدریجاً بهترینهای خودمان را بفرستیم؛ هر كسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزشها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد. این جور یباید این كشور را اداره كرد."
درباره بیانات مقام معظم رهبری نکاتی وجود دارد که لازم است به آنها توجه بیشتری صورت گیرد:
1. از فرمایش معظم له این گونه استفاده میشود که در انتخابات ریاست جمهوری باید به دنبال انتخاب اصلح بود نه معصوم، چرا که همه ما ضعفهایی داریم رئیسجمهور فردا نیز همین گونه خواهد بود، منتهی باید رو به جلو و پیشرفت و تعالی و تکامل باشیم؛ سعی کنیم رئیسجمهور بعدی نکات قوت رییس جمهور فعلی را داشته باشد و ضعفهای آن را نداشته باشد.
این همان منطق کلام امیرالمومنین است که فرمودند: ” من تساوى يوماه فهو مغبون، و من كان أمسه خيرا من يومه فهو مغبون، و من لم يكن في زيادة فهو في نقيصة، و من كان في نقيصة فالموت خير له من الحياة، هر کس دو روزش مساوی باشد مغبون است. هر کس دیروزش بهتر از امروزش باشد در نقصان است و هر کس در نقصان باشد مرگ برای او بهتر از زندگی است.”
2. پس از بیان شاخص کلی، وظیفه آحاد ملت است که نقاط مثبت و ضعف این دولت و رئیسجمهور را بشناسند تا بتوانند در گزینش رئیسجمهور بعدی بهترین را انتخاب کنند. زیرا تا ضعفها و قوتهای رئیسجمهور فعلی را نشناسیم نمیتوانیم بر اساس آن شاخصی که ایشان بیان کردند انتخاب اصلح داشته باشیم.
3. نکته مهمتر این که ممکن است هر کسی بر اساس دید خودش قوتها و ضعفها را تفسیر کند و چه بسا جنبههای قوت را ضعف بپندارد و بالعکس؛ بنابر این لازم است روشن کنیم که از نظر رهبری چه نقاطی قوت و کدام یک ضعف محسوب میشود. برای به دست آوردن این شاخصها بهترین راه مراجعه به سخنان خود ایشان است. یکی از بهترین سخنرانیهایی که در آن نقاط ضعف و قوت بیان شده است دیدار با هیات دولت در شهریور سال 87 میباشد.
ایشان در این دیدار به نقاط ضعف و قوت دولت توجه داده و به آنها توصیه کردهاند تا در جهت رفع ضعفها بکوشند و نقاط قوت را توسعه دهند. و از این که برخی به عکس عمل میکنند و جنبههای ضعف را برجسته کرده و قوتها را نادیده میگیرند اظهار گلایه کردهاند ” آدم متأسفانه مىبيند چيزهايى كه به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته ميشود، شكل همين تخريب را دارد: يعنى انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگيها و كارهاى خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوّتها را بگويند “
الف. نقاط مثبت و قوت دولت نهم
“چند خصوصيت ممتاز در اين دولت وجود دارد كه من لازم مي دانم به اين خصوصيات تصريح كنم؛ اگر چه بارها هم گفته شده است،
1. يك خصوصيت اين است كه اين دولت، واقعاً يك دولت كار است؛ دولت حركت و اقدام است؛ انرژى و نشاطِ كار اين دولت، يك امر برجسته است. اين خيلى چيز با ارزشى است. در خدمت به مردم جديت وجود دارد. رفتن به شهرها، رفتن به شهرهاى كوچك، همهى نقاط كشور را زير پا گذاشتن و هيچ نقطهاى از كشور را از منظر خبرگى و كارشناسى دور قرار ندادن، اينها چيزهاى با ارزشى است.
2. خصوصيت و امتياز دوم كه در اين دولت هست، شعار و گفتمان كلى اين دولت است كه منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهاى انقلاب است؛ اين خيلى چيز با ارزشى است. اين را هيچ كس نمىتواند نديده بگيرد. هر دلبستهى به انقلاب، اين را قدر مىداند؛ هر كسى كه پيشرفت كشور را با هدايت انقلاب و با كارگردانى انقلاب تصور مىكند، بايد اين را قدر بداند. عدالتخواهى در اين دولت پررنگ شد. شعارعدالتخواهى به صورت جدى بر روحيهى مسئولان، دولتمردان و برنامهها، پرتو افكند.
3. استكبارستيزى - كه معناى ويژهى انقلابى خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا كرد.
4. مسئلهى اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زياده طلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را همان سان در اين دولت احساس مىكند؛ عزت ملى و استقلال حقيقى و معنوى از اينجا حاصل ميشود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا حتى مثلاً در زمينههاى اقتصادى هم به يك رشد بالايى دست پيدا كند؛ نه، استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهميت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين، شرمندهى اظهارات و جايگاه خود نباشد.
ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، ميديديم كه بعضى از كسانى كه مرتبط با مسئولين بودند يا حتى خودشان مسئول يك بخشى بودند، كأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل ديگران شرمندهاند و خجالت ميكشند كه حقايق انقلاب را بر زبان جارى كنند يا آنها را پيگيرى كنند يا به آنها اهميت بدهند ! اين براى يك جامعه خيلى بلاى بزرگى است؛ اين را شما نداريد.
5. روند غرب باورى و غربزدگى را كه متأسفانه داشت در بدنهى مجموعههاى دولتى نفوذ ميكرد، متوقف كرديد؛ اين چيزمهمى است. حالا يك عدهاى در جامعه، ممكن است به هر دليلى شيفتهى يك تمدنى يا يك كشورى باشند؛ اما اين وقتى به بدنهى مديران انقلاب و مجموعههاى انقلاب نفوذ ميكند، چيز خيلى خطرناكى مىشود. اين ديده ميشد؛ خب، جلويش گرفته شد.
6. گرايشهاى سكولاريستى - كه متأسفانه بازداشت در بدنهى مجموعهى مديران كشور نفوذ مىكرد - جلويش گرفته شد. نظام انقلابى، بر مبناى دين و بر مبناى اسلام و بر مبناى قرآن شكل گرفته و به همين دليل از حمايت ميليونى اين ملت برخوردار شده و جانهايشان را كف دستشان گرفتهاند و جوانهايشان را به ميدانهاى خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان يك چنين نظامى دم ازمفاهيم سكولاريستى بزنند ؟! « يكى بر سر شاخ و بن مي بريد»؛ يعنى خودشان بنشينند و بنا كنند بنِ اين مبنا و قاعده را كلنگ زدن ! خيلى چيز خطرناكى بود. خب، الحمد للَّه اينها جلويش گرفته شد.
7. جرأت در ايجاد تحول؛ حالت روحى اين دولت اين است كه براى تحول آفرينى جرأت دارد و اقدام مىكند. نمىخواهم بگويم همهى اين اقدامها صد در صد درست است؛ نه، ممكن است يك جايى هم اشتباه باشد؛ اما نفس اين كه انسان حالت دليرى در مقابل مشكلات داشته باشد و تصميم بگيرد كه براى رفع مشكلات اقدام بكند، چيز با ارزشى است كه اين خوشبختانه هست.
8. جرأت در مقابلهى با فساد. مقابلهى با فساد خيلى كار سختى است. يك وقتى بنده گفتم كه اين اژدههاى هفت سرِ فساد را به اين آسانى نميشود قلع و قمع كرد؛ خيلى كار سختى است. نه اين كه حالا بگويم قلع و قمع شده؛ نخير، الان هم قلع و قمع نشده؛ ليكن جرأت مقابلهى با آن هست. خب، وقتى كه اجزاء مجموعه، خودشان آلودهى به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بيشتر است. بسيارى از مجموعههاى قبلى هم حقيقتاً پاكيزه بودند - يعنى آلودگى نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابلهى با فساد يك امتيازى است كه در شما هست.
9. روحيهى تهاجم در مقابلهى با زورگويان بينالمللى. يك وقت هست كه زورگويان بينالمللى مىآيند و ميگويند كه آقا شما فلان كار را كردهايد و ما رفع رجوع مىكنيم و نه واللَّه، نه باللَّه…؛ ولى يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعى هجوم است.
10. روحيهى مردمى و خاكى اين دولت هم خيلى با ارزش است؛ اين را قدر بدانيد. شما امتيازتان به تشخص ظاهرى و شكل و قيافه نيست؛ امتيازتان به همين است كه خودتان را با مردم هم سطح كنيد، به شكل مردم و در ميان مردم باشيد، با مردم تماس بگيريد، با آنها انس پيدا كنيد، ازآنها بشنويد. اين امتياز بزرگى است و در شما هست؛ آن را حفظ كنيد و نگه داريد.
11. ساده زيستى - به خصوص در خود آقاى رئيس جمهور - خوب و برجسته است و چيز با ارزشى است؛ در مسئولين هم - كمابيش؛ يك جايى كمتر، يك جايى بيشتر - بحمد اللَّه هست. ساده زيستى چيز بسيار با ارزشى است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگرى و اسراف و زيادهروى را - كه واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعهمان ريشه كن كنيم، با حرف و گفتن نميشود؛ كه از يك طرف بگوئيم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگراست ! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستى مؤيد و دليل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اين كه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصلهتان را با طبقات ضعيف كم كردهايد و كم نگهداريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد.
ب. ضعفها و کاستیهای دولت نهم و توصیه برای رفع آنها
1. رعايت قوانين. قانون را اهميت بدهيد. قانون - وقتى كه با ساز و كار قانون اساسى پيشرفت - حتميت و جزميت پيدا ميكند. ممكن است همان مجلسيا، دولتيا، ديگران مقدماتى فراهم كنند كه آن قانون عوض بشود - با طرحهايى كه در مجلس مىآيد، با لوايحى كه دولت ميدهد، با تصميمسازيهايى كه در بخشهاى مختلف انجام ميگيرد - عيبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى كه قانون، قانون است، حتماً بايستى به آن عمل بشود.
2. نظارت بر زيرمجموعهها. من اصرار و تأكيد دارم كه شما دوستان عزيز - كه مسئولان بالا و مديران ارشد هستيد - مسألهى نظارت بر زيرمجموعهى خودتان را بسيار اهميت بدهيد. چشمهاى بينا و بصير و باز شماست كه وقتى در دائرهى مسئوليتتان ميچرخد، ميتواند صحت كار و پيشرفت كار را تضمين كند.
3. پيگيرى مصوبات؛ به خصوص مصوبات سفرها و وعدههايى كه داده ميشود. شما به جايى مسافرت ميكنيد؛ مثلاً گفته ميشود دولت صد يا دويست مصوبه براى آنجا داشت؛ بايد به طور جد دنبال كنيد كه اينها تحقق پيدا بكند.
4. تعامل با دو قوهى ديگر هم يكى از اين توصيههاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوهى قضائيه، كار لازمى است؛ اين را مطلقاً نبايد نديده گرفت. البته ممكن است در اين راه تلخيها و مشكلاتى وجود داشته باشد؛ ولى بايد تحمل كرد؛ بهتراست.
5. تعامل نظاممند با نخبگان و اهل نظر - حتى مخالفين - ؛ با اينها هم بايد تعامل كرد. نخبگان جامعه را نبايد فراموش كرد. من اعتقادم اين است كه بر طبق فرمايش مولاى متقيان، آنجايى كه بين خواست نخبگان و خواست مردم - عامهى مردم - تعارض وجود دارد، خواست عامهى مردم مقدم است.
6. يك سفارش ديگر - كه تأكيد كردهام، باز هم تأكيد ميكنم - مسألهى علم و فناورى است. كه خب، خوشبختانه اين معاونت خوبى كه تشكيل شد، خيلى كمك ميكند و باز هم همچنان به اين مسأله توجه شود؛ اين پايه است و جزو آن چيزهاى ريشهاى و جزو كارهاى اساسى در كشور است. اگر ما بتوانيم اين پايه را بالا ببريم، خيلى چيزها را ميشود بر اين پايه بنا كرد.
7. توجه به مقولهى فرهنگ نیزخيلى مهم است.
8. به انتقادها هم توجه كنيد؛ آنجايى كه واقعاً انتقاد است و كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِ كارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند، اينها را با سعهى صدر گوش بدهيد.
9. مطلب بسيار مهمى كه باز ميخواهم عرض بكنم - در ادامه اين توصيهها - اين است كه اين دههاى كه ما در پيشرو داريم، دههى پيشرفت و عدالت است. اين دو شعار، شعار دههى آينده است: پيشرفت، عدالت. نه اين كه تا حالا پيشرفت نكردهايم، نه اين كه تا حالا به كلى به عدالت بى اعتنائى شده باشد؛ نه، ما ميخواهيم در اين دهه يك پيشرفت جهشىِ همه جانبه و يك عدالتگسترى وسيعِ همه جانبه اتفاق بيفتد.
خوشبختانه زمينههايش هم فراهم است. در اين دهه، گفتمان مسئولان كشور بايستى پيشرفت و توسعه باشد؛ پيشرفت و عدالت باشد. اما بدون عدالت، پيشرفت مفهومى ندارد و بدون پيشرفت هم عدالت مفهوم درستى پيدا نميكند؛ بايد هم پيشرفت باشد و هم عدالت. اگر بخواهيد الگو بشويد و اين كشور براى كشورهاى اسلامى الگو بشود، بايستى گفتمان حقيقى و هدف والايى كه همه براى او كار ميكنند، اين باشد. (ديدار رئيس جمهوری و اعضاى هيئت دولت 1387/06/02)
متاسفانه رئیسجمهور در دولت دهم نتوانست در جهت رفع نواقص و ضعفها به توصیههای رهبری توجه کند. به همین دلیل برخی از این ضعفها بیشتر خودنمایی کرد تا جایی که آن همه نقاط قوت ایشان که نسبت به دولتهای پیشین قابل مقایسه نیست، تحتالشعاع آن ضعفها قرار گرفت. ولی اگر وی به آن توصیههای دلسوزانه توجه کرده بود ضعفها ریشه کن میشد یا کاهش مییافت و به سمت کمال و تعالی پیش میرفت.
اکنون وظیفه چیست ؟ بازگشت به گفتمان قبل از 84 یعنی گفتمانی که فاقد آن نقاط قوت بود یا حرکت به جلو و تلاش در جهت تثبیت نقاط قوت و رفع نواقص و ضعفهای موجود.