علم بهتر است یا ثروت؟
14 آذر 1392
جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند.مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
یا علی ! سوالی دارم.علم بهتر است یا ثروت؟
علی (ع) در پاسخ گفت:
علم بهتر است،زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سوال خود را گرفته بود، سکوت کرد.در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
ابا الحسن! سوالی دارم،می توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس!
مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟
علی (ع) فرمود:
علم بهتر است، زیرا علم تو را حفظ می کند،ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.
نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود،همان جا که ایستاده بود نشست،در همین حال سومین نفر وارد شد،او نیز همان سوال را تکرار کرد،وامام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است، زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.او در حالی که کنار دوستانش می نشست،عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند:
علم بهتر است، زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود،ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را بر دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود.
نوبت پنجمین نفر بود.او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود،با تمام شدن سخن امام همان سوال را تکرار کرد.حضرت علی در پاسخ به او فرمودند:
علم بهتر است، زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند.
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت،مردم با تعجب به او نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت:حتما” این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!
کسانی که صدایش را شنیده بودند،پوزخندی زدند.مرد، آخر جمعیت در کنار دوستانش نشست و با صدای بلند شروع به سخن کرد یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت:
علم بهتر است، زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.مرد ساکت شد.
همهمه ای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سوال را می پرسند؟
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته می شد در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود در میان جمعیت نشسته بود،پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام فرمودند:
علم بهتر است،زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود،اما علم هر چه زمان برآن بگذرد پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است، برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می ماند،ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت مجلس را فرا گرفته بود،کسی چیزی نمی گفت.همه از پاسخ های امام شگفت زده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است، زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.
نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند.
در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود،وارد مسجد شد او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سر هایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت.با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند
علم بهتر است، زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند،
اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.
فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سوال کنندگان، آرام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند.هنگامی که آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم.