بچه که بودیم...
اگر منیّت به سراغ انسان آمد،از هستی ساقط می شود.
این مَن مَن را از خود دور کنید / اگر منیّت به سراغ انسان آمد،از هستی ساقط می شود.
استاد زهرایی (زید عزه) از وسوسه های شیطان می گفتند.
می فرمودند:"شیطان به هیچ عالمی نمی گوید:دزدی کن و مشروب
بخور،آنها را از راه خودش فریب می دهد.
با خودش می گوید:من کارم به جایی رسیده ،که جمعیتی پای حرف هایم
می نشینند،اگر مرجع تقلیدی در دلش وسوسه افتاد که قبلاً کسی مرا
نمی شناخت اما الان جمعیت زیادی از من تقلید می کنند،او نزد خدا سقوط
کرده است،آن قدر باید التماس کند و اشک بریزد تا خدا او را ببخشد.
این مَن مَن را از خود دور کنید و بدانید اگر منیّت به سراغ انسان آمد از
هستی ساقط می شود،این منیّت هاست که انسان را بیچاره کرده.”
خدایا ما را از رذائل اخلاقی به ویژه منیّت ها و غرور ها دور گردان.
(زنی که جز به قرآن تکلّم نکرد…)
(زنی که جز به قرآن تکلّم نکرد…)
(زنی که۲۰سال به قرآن تکلّم کرد)
شخصى زنى را در بادیه تنها دید، گفت: کیستى؟
جواب داد:«وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ.»«بگو سلام بزودى میدانید!»
از قرائت این آیه فهمیدم که می گوید: اوّل سلام کن، سپس سئوال!
که سلام دادن علامت و وظفیه شخصى است که بر دیگرى وارد میشود.
به او سلام کردم و گفتم: در این بیابان آن هم تنها چه میکنى؟ پاسخ داد:«مَنْ یَهْدِ اللهُ فَمالَهُ مِنْ مُضِلٍّ.»
«کسى را که خدا هدایت کند گمراه کنندهاى براى او نیست.»
از این آیه شریف دانستم که راه را گم کرده ولى براى یافتن مقصد به حضرت حقّ امیدوار است.
گفتم: از جنّى یا آدم؟
جواب داد:یابَنى آدم خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد.»«اى فرزندان آدم زینتتان را نزد هر مسجد بردارید.»
از قرائت این آیه فهمیدم که از آدمیان است.گفتم: از کجا میآیى؟
پاسخ داد:«یُنادَونَ مِنْ مَکان بِعید»«از جایى دور ندا داده میشوند.»
فهمیدم از راه دور میآید.گفتم: کجا میروى؟
جواب داد:«ولِلّهِ عَلى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ.»
«بر مردم است که براى خداوند حج به جاى آورند، البته کسى که استطاعت به سوى آن پیدا کند.»
فهمیدم قصد خانه خدا دارد.
گفتم: چند روز است حرکت کردهاى؟
گفت :«وَ لَقَدْ خَلَقْنا السَّمواتِ وَالا ْ َ رْضَ وَ ما بَیْنَهُما فى سِتَّةِ اَیّام.»
«ما آسمانها و زمین و هر چه را بین این دو است در شش روز خلق کردیم.»
فهمیدم شش روز است از شهرش حرکت کرده و به سوى مکه مىرود.پرسیدم غذا خوردهاى؟
جواب داد:«وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَاْکُلُونَ الطَّعامَ.»
«ما پیامبران را مثل فرشتگان بدون بدن قرار ندادیم تا غذا نخورند.»فهمیدم چند روزى است غذا نخورده است.
گفتم: عجله کن تا تو را به قافله رسانم.
جواب داد:«لایُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً اِلاّ وُسْعَها.»«خداوند هیچ کسى را بیشتر از طاقتش تکلیف نمىکند.»
فهمیدم که مثل من در حرکت تندرو نیست و طاقت ندارد.به او گفتم: بر مرکب من در ردیف من سوار شو تا به مقصد برویم.
پاسخ داد:«لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ اِلاّالله لَفَسَدَتا.»«اگر در آسمان و زمین چند خدا غیر از خداى یگانه بود فاسد مىشدند.»
آگاه شدم که تماس بدن زن و مرد در یک مرکب یا یک خانه و یک محل موجب فساد است.
به همین علّت از مرکب پیاده شدم و به او گفتم: شما به تنهایى سوار شوید.
وقتى سوار شد گفت:«سُبْحْانَالَّذى سَخَّرَ لَنا هَذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ.»
«منزه است خداوندى که براى ما این (کشتیها) را مسخر گردانید و ما هرگز قادر به تسخیر آن نبودیم.»
وقتى به قافله رسیدیم گفتم: در این قافله آشنایىدارى؟
جواب داد:«وَ ما مُحَمَّدٌ الاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الّرُسُلُ.»
«محمد نیست مگر رسولى و قبل از او رسولانى دیگر بودهاند.»
«یا یَحْیى خُذِالْکِتابَ بِقَّوة.»«اى یحیى کتاب را باقوّت بگیر.»«یا مُوسى اِنّى اَنااللهُ..»
«اى موسى منم خداوند.»«یا داوُودُ اِنّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فى الا ْ َرْضِ.»
«اى داوود ما تو را در زمین جانشین و خلیفه قرار دادیم.»
از قرائت این چهار آیه دانستم که چهار نفر آشنا به نام محمد و داوود و یحیى و موسى دارد.
چون آن چهار نفر نزدیک آمدند این آیه را خواند:«اَلْمالُ وَ الْبَنُونُ زینَةُ الْحَیوةِ الدُّنْیا.»
«مال و فرزندان زینت زندگانى دنیوى هستند.»
فهمیدم این چهار نفر فرزندان او هستند.به آنها گفت:«یا أَبَتِ اسْتاجِرْهُ إنَّ خَیْرَ مِنْاسْتَاْجَرْتَ الْقَوِىُّ الاَْمینَ.»
«اى پدر، موسى را به خدمت گیر بهترین کسى که باید به خدمت برگزینى کسى است که امین و توانا باشد.»
فهمیدم به آنها گفت: به این مرد امین که زحمت کشیده و مرا تا اینجا آورده مزد دهید.
آنها هم به من مقدارى درهم و دینار دادند و او حسّ کرد کم است.
گفت:«واللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ.»«خداوند براى کسى که بخواهد، پاداش را دوچندان گرداند.»
فهمیدم مىگوید به مزد او اضافه کنید.
از رفتار آن زن سخت به تعجب آمده بودم و به فرزندانش گفتم: این زنِ با کمال که نمونه او را ندیده بودم کیست؟
جواب دادند: این زن، فضّه خادم حضرت زهرا(س) است که بیست سال است جز با قرآن سخن نگفته است.
منبع: قرآن پژوهان شمال
به هر که عقل دادند، چه ندادند؟
عاقل کیست؟
آیت الله مجتهدی تهرانی:
به هر که عقل دادند، چه ندادند؟ به هر که عقل ندادند، چه دادند؟
عقل چیز عجیبی است. البته فکر نکنید عقل همین است که ما داریم
یک دسته دیوانه اند و در دیوانه خانه هستند و ما عاقل هستیم، نه!
عاقل آن است که به فکر آخرت باشد،
کسی که آخرت را انتخاب می کند، این فرد عاقل است.
وکسی که دنیا را انتخاب میکند از نظر اسلام این فرد عاقل نیست….
بنابراین عاقل خیلی کم است..خیلی…
معرفی کتاب پنج رساله
کتاب پنج رساله نوشته حضرت آیت الله استاد محمد شجاعي |
رساله دوم : چند واقعیت غیرقابل انکار رساله سوم : دل و ماجرای آن رساله چهارم: صدق توحیدی و عبودی |
طوفان فتنه و کشتي بصيرت
طوفان فتنه و کشتي بصيرتآیت الله مصباح یزدی
وزيري، شوميز، 264 صفحه، چاپ اول، بهار سال 1390.
اين کتاب بخشي از گفتارهاي حضرت استاد درباره فتنهشناسي است که با هدف تبيين دقيق مفهوم فتنه در فرهنگ اسلامي و تحليل فتنههاي اجتماعي به رشته تحرير درآمده است. نوشتار حاضر توسط حجتالاسلام والمسلمين غلامعلي عزيزيکيا در 5 فصل نگارش يافته و به همت انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) منتشر شده است.
بررسي فتنه و امتحان الهي از منظر قرآن کريم و احاديث با توضيح موضوعاتي چون: مفهومشناسي فتنه، گستره فتنه در زندگي انسان، اهداف، حقيقت و چگونگي امتحان الهي، حوزههاي آزمايش در قرآن، آزمودن انسانها با امور تکويني و تشريحي و ذکر مصاديقي از امتحانات الاهي، فصل اول اين کتاب را شامل ميشود.
فصل دوم کتاب، عوامل، انگيزهها و اهداف فتنه را مورد بحث و بررسي قرار ميدهد. عوامل پديدآورنده فتنه، مکلف بودن آدمي دربرابر فتنهها، نقش مال، مقام و شهوت در پديدآمدن فتنهها، راز فتنههاي الهي و راز فتنهگري انسان و شيطان، هدف خداوند از فتنه، هدف انسانها و شيطان از فتنهگري، و فتنهپذيري و فتنهگريزي، از مباحثي است که در اين فصل آمده است.
همچنين، اين کتاب در فصل سوم به روشن کردن ماهيت فتنهگران و چگونگي شکلگيري فتنههاي اجتماعي ميپردازد که موضوعاتي چون: روش بحث دربارة فتنههاي اجتماعي، انواع طراحي و برنامهريزي، مؤلفههاي فتنه، سادهترين راه شناخت فتنهگران، ويژگيهاي رواني سران فتنه را در خود جاي داده است.
راهبردها و رويکردهاي فتنهگران نيز در فصل چهارم اين کتاب بيان شده است. اشاره به دو راهبرد مهم فتنهگران و راههاي پيشبرد فتنه، تبيين پيچيدگي روشها در فتنههاي معنوي، تحليل اجمالي از جنگ نرم و تبيين راهبردهاي فتنهگران، ذکر گروههاي هدف در تهاجم فرهنگي و بيان دستاويزهاي فتنهگران، از مهمترين موضوعات اين فصل است.
فصل پنجم و پاياني اين کتاب نيز به بررسي و توضيح وظايف مؤمنان در برابر فتنههاي اجتماعي ميپردازد. از مباحث مطروح شده در اين فصل ميتوان به: هدايتناپذيري فتنهگران، دو عامل مهم فتنهپذيري، اهميت و نقش بصيرت به عنوان يک سفارش قرآني در پيشگيري از فتنه و نجات فتنهزدگان، وظايف حوزويان، نخبگان و عموم مردم در برابر فتنهها و لزوم آگاهيبخشي و افشاگري، اشاره کرد.