گاهی آدم بعضی چیزا را که میبینه این شعر براش تداعی میشه:
28 آبان 1391
آقا غریب هستی و اصلا عجیب نیست
از غربت علی دل تو بی نصیب نیست
بس نامه ها شبانه نوشتی من الغریب
ای آخرین حسین …برایت حبیب نیست!
هل من معین غربت تو می رسد به گوش
مردی برای پاسخ هل من مجیب نیست
این روزها فتنه فراگیر گشته است
اما یکی به فکر دوا و طبیب نیست
آهسته تر به گوش تو می گویم ای عزیز
در انتظار روی تو یک بی شکیب نیست
دکان زدند پای شما خود پرستها
آقا نیا دعای فرجها نجیب نیست
حالا اگرچه فصل بهار آمده ولی
هرگل که بی تو باز شود دلفریب نیست