آقا می دونم ...
22 دی 1391
من می دونم چشم تو دنبالمه ، اگه آرومم ، اگه اعتباری دارم ، اگه مردم به خوبی دارن نگام می کنن ، اگه ارزشه کوچکی دارم ، آقا تو داری نگام می کنی !!
یا بن الحسن !
چقدر توی این جمعیت نگاهت دنبال من بود تا منو با خودت آشتی بدی ؟!
چقدر خوبان خودت رو دور خودت جمع کردی و منه بدم دعوت کردی ، یه جوری با تو آشتی بکنم یه جوری باهات حرف بزنم ، تو هم یه جوری منو تحویل بگیری که بقیه نفهمن ؟!
نذاشتی داد بزنم ، نذاشتی بلند بگم !!!
گفتی همون جوری بیا بشین نمی خواد تو حرف بزنی !!!