سوره اي در شأن فاطمه سلام الله علیها
«کوثر» بر وزن «فوعل» وصفي اخذ شده از «کثرت» و به معناي «خير کثير و فراوان» است. (1) گستره معنايي اين واژه چنان وسيع و جامع است که مصاديق بي شماري از جمله «خير بي نهايت» را نيز مي تواند شامل شود. در تفاسير شيعه و سني معاني بسياري براي «کوثر» ذکر شده است که جملگي، از مصاديق همين «خيرکثير» مي باشند؛ مصاديقي چون:
-حوض و نهر کوثر در جنت که تعلق به پيامبر دارد و مؤمنان به هنگامه ورود به بهشت، از آن سيراب مي شوند. (2) .
-مقام شفاعت کبري در روز قيامت
-نبوت
-حکمت و علم به حقايق اشيا.
-قرآن
-کثرت اصحاب و پيروان
-کثرت معجزات
-کثرت علم و عمل
-کثرت معرفت در توحيد
-کثرت نعمتهاي دنيا و آخرت
-نسل کثير و ذرّيه فراوان که در گذر زمان باقي مانند و بيترديد اين فراواني ذرّيه و باقي ماندن نسل از وجود دختر والا گهر پيامبر، فاطمه زهرا عليها السلام نشأت گرفته است. (3) .
آري، خداوند متعال به حبيب خويش، «خير کثير» و «فضل عظيم» و فضايل بيرون از حد و حصر عطا فرموده است که مصاديق آن، حتي از حيطه شمار نيز خارج است:
اما بنا بر عقيده بسياري از علماي شيعه و پاره اي از علماي اهل سنت، بارزترين مصداق «کوثر» وجود نازنين حضرت زهرا عليها السلام مي باشد.
در شأن نزول اين سوره مي خوانيم:
«عاص بن وائل» که از سران مشرکان بود، پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله را به هنگام خارج شدن از مسجدالحرام ملاقات کرد، و مدتي با حضرت گفتگو نمود، گروهي از سران قريش در مسجد نشسته بودند و اين منظره را از دور مشاهده کردند،
هنگامي که «عاص بن وائل» وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مي کردي؟
گفت: با اين مرد «ابتر»!
اين تعبير را به خاطر اين انتخاب کرد که «عبداللَّه»، پسر پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله از دنيا رفته بود، و عرب کسي را که پسر نداشت «ابتر» (يعني بلاعقب) مي ناميد. و لذا قريش اين نام را بعد از فوت پسر پيامبر براي حضرت انتخاب کرده بود. سوره فوق نازل شد و پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله را به نعمت هاي بسيار و کوثر بشارت داد و دشمنان او را ابتر خواند.
توضيح اين که، پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله دو فرزند پسر از بانوي گرامي اسلام، حضرت خديجه عليها السلام داشت: يکي قاسم و ديگري طاهر که او را عبداللَّه نيز مي ناميدند و اين هر دو، در مکه از دنيا رفتند و پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله فاقد فرزند پسر شد. اين موضوع زبان بدخواهان قريش را گشود. کلمه «ابتر» را براي حضرتش انتخاب کردند. پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله در سال هشتم هجري در مدينه از ماريه قبطيه، صاحب فرزند ذکور ديگري به نام ابراهيم شد، ولي او نيز قبل از آنکه به دو سالگي برسد چشم از دنيا پوشيد و وفات او قلب پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را آزرد.
آنها طبق سنت خود براي فرزند پسر اهميت فوقالعاده اي قائل بودند و او را تداوم بخش برنامههاي پدر مي شمردند. بعد از اين ماجرا آنها فکر مي کردند با رحلت پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله برنامههاي او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطيل خواهد شد و خوشحال بودند.
سوره کوثر نازل شد و خداوند در اين سوره به طور اعجاب آميزي به آنها پاسخ گفت و خبر داد که دشمنان او ابتر خواهند بود و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد. بشارتي که در اين سوره داده شد از يک سو ضربه اي بود بر اميدهاي دشمنان اسلام و از سوي ديگر تسلي خاطري براي رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله بود که بعد از شنيدن آن لقب زشت و توطئه دشمنان، قلب پاکش غمگين و مکدّر شده بود. (4) .
کوثر يک معني جامع و وسيع دارد و آن، خير وسيع و فراوان است و مصاديق آن زياد است، ولي بسياري از بزرگان علماي شيعه وجود مبارک فاطمه زهراء عليها السلام را يکي از روشن ترين مصداقهاي آن دانسته اند، چرا که شأن نزول آيه مي گويد: آنها پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله را متهم مي کردند که بلاعقب است. قرآن ضمن نفي سخن آنها مي گويد: «ما به تو کوثر داديم.» از اين تعبير استفاده مي شود که اين خير کثير، همان فاطمه زهرا عليها السلام است، زيرا نسل و ذريّه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به وسيله همين دختر گرامي در جهان انتشار يافت، نسلي که نه تنها فرزندان جسماني پيامبر بودند، بلکه آيين او و تمام ارزشهاي اسلام را حفظ کردند و به آيندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بيت عليهم السلام، بلکه هزاران نفر از فرزندان فاطمه عليها السلام در سراسر جهان پخش شدند که در ميان آنها علماي بزرگ، نويسندگان، فقها، محدّثان، مفسّران والا مقام و فرماندهان عظيم بودند که با ايثار و فداکاري در حفظ آيين اسلام کوشيدند.
در اينجا به بحث جالبي از فخر رازي اشاره مي کنيم که در ضمن تفسيرهاي مختلف کوثر مي گويد: «قول سوم اين است که اين سوره به عنوان ردّ بر کساني نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پيغمبر اکرم صلي اللَّه عليه وآله خرده مي گرفتند، بنابراين معناي سوره اين است که: خداوند به او نسلي مي دهد که در طول زمان باقي مي ماند. ببين! چه تعداد از اهلبيت را شهيد کردند در عين حال جهان مملو از آنهاست اين در حالي است که از بني اميّه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکري در دنيا باقي نمانده، سپس بنگر و ببين چقدر از علماي بزرگ در ميان آنهاست مانند «باقر» و «صادق» و «رضا» و «نفس زکيه» (5) و…» (6).
پاورقی:…………………………………………………………………
(1) مجمع البيان، ج 5، ص 548.
(2) مجمع البيان، ج 5، ص 548.
(3) ترجمه تفسير مجمع البيان، ج 27، ص 309.
(4) تفسير نمونه، ج 27، ص 368 ـ 369.
(5) نفس زکيه لقبي است براي «محمد بن عبداللَّه» فرزند «امام حسن مجتبي» که به دست «منصور دوانيقي» در سال 145 هجري به شهادت رسيد.
(6) تفسير نمونه، ج 27، ص 375- 376 به نقل از تفسير فخر رازي، ج 32، ص 124.
صفحات: 1· 2