گناه کبیره نماز شب نخواندن
آنچه میخوانید گزیدهای از درس اخلاق آیت الله قرهی*، مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) است که در مسجد حوزه علمیه یاد شده، واقع در حکیمیه پیرامون گناهان کبیره و صغیره ایراد شده است.
گناه کبیره و صغیره عندالعرفاء و العقلاء یکسان است، زیرا گناه کردن، مخالفت با امر خداوند متعال است و به این خاطر است که آنها تعریف به صغیره و کبیره نمیکنند؛ و اولیای الهی قائلند که اگر گناه صغیرهای را صغیره و کوچک شمردی، مقدمهای برای کبیره میشود و به این دلیل است که از انجام دادن گناه کوچک نیز وحشت دارند.
*گناه کبیره و صغیره عندالعرفاء و العقلاء یکسان است
علامه مجلسی(ره) چهار مطلب را برای گناهان کبیره بیان کردهاند که یکی از آنها این است: «أو کان عظیمة فی أنفس أهلالشّرع» یعنی هر گناهی که نزد اهل متشرعین و متدینین بزرگ شمرده شود، گناه کبیره است.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است که روزی آقا سیدابوالحسن اصفهانی(ره) به طلبهها فرمود: نماز شب نخواندن برای شما گناه است، سپس از آقا سؤال شد که آیا به نظر نمیرسد که گناه افعالی است که خداوند انجام دادن آنها را نهی کرده است و یا معصومین(ع) در روایات، انجام دادن آنها را منع کردهاند که همان مخالفت با امر خداوند است، آیتالله اصفهانی(ره) با اشاره به کلام علامه مجلسی(ره) فرمود: هر چیزی عندالعرفاء و العقلاء انسان را از قرب خدا دور کند، گناه کبیره است و سپس فرمود: من میدانم که قرب طلبه و اهل علم به خدا، خواندن نماز شب است و اگر نماز شب ترک شود، از قرب الهی دور شده و مبتلا به گناه کبیره شده است در حالی که در حالت ظاهری، جزء گناهان کبیره نیست.
بنابراین زمانی که یک ولیّ خدا مانند سیدابوالحسن اصفهانی(ره) میگوید چنین چیزی گناه کبیره است، کبیره میشود، چه برسد به اینکه اصلا انسان تصور گناه نبودن آن را بکند و این مطلب برای بسیاری از علماء نیز عجیب آمده بود.
بنده این مطلب را به محضر آیتالله مرعشی نجفی(ره) عرضه داشتم: آیتالله اصفهانی(ره) این طور از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل میکنند؛ سپس ایشان به من فرمود: شک نکن که گناه کبیره است و نزد اهل عقل و معرفت، به عنوان گناه کبیره شمرده میشود.
روزی آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل کردند که میدانید که برای چه دین به انحراف کشیده شد؟ سپس فرمود: زمانی که مسلمانها امر پیامبر(ص) خود را امری ارشادی نه به عنوان امری مولوی تعبیر کردند، این طور شد؛ زمانی که پیامبر(ص) دست علی(ع) را بالا بردند و فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و این یعنی حبّ امیرالمؤمنین(ع)؛ آن زمانی که مردم، این امر پیامبر(ص) را ارشادی تعبیر کردند، مبتلا به گناه کبیره شدند و بعد از آن زمان بود که علی(ع) را در محراب نماز به شهادت رساندند و بیبی دو عالم حضرت زهراء سلاماللهعلیها میان در و دیوار قرار گرفتند و آن همه ظلم را به آلالله کردند.
*ارشادی دانستن امر مولا، باعث مبتلا شدن انسان به گناه کبیره میشود
قتل نفس از گناهان کبیره است، زیرا عندالعرفاء خلاف امر خدا و رسول است و اگر انسان این مطلب را بفهمد، مطیع امر دین و خدا میشود.
از علامه بحرالعلوم(ره) نقل شده است زمانی که احساس میکرد نفس اماره او را اذیت میکند و در حال طغیان است، فردای آن روز روزه میگرفت و اجازه طغیان به نفس امارهام نمیداد و به سرعت خود را تنبیه میکرد
از آیتالله سلطانآبادی(ره) نقل شده است که یکی از مواقعی که شیطان به شدت نگران است و فریاد کلمه «نه» را سر میدهد، زمانی است که انسانها را آگاه بکنند که مخالفت امر خدا و رسولش گناه کبیره است؛ از طرفی شیطان قائل به تقسیم گناه به صغیره و کبیره است و به انسان دلداری میدهد که خیلی گناه بزرگی نکرده است و این دلداری باعث میشود که انسان جرأت بیشتری نسبت به گناه پیدا کند و زمانی که این گونه به گناه نگاه کرد، نسبت به گناهان دیگر جرأت پیدا میکند و بنابر قول ملااحمد نراقی(ره)، دیگر گناه برایش معنای گناه نمیدهد و تأکید میکردند: «إجتنبوا مِنالذنب مِن اوّل مرّة» یعنی از اولین گناه پرهیز کنید زیرا با انجام دادن گناه اول، به تدریج روزنه برای گناهان بعدی باز میشود؛ اما اگر گفته شد که من خیلی مبتلا به گناه نیستم و اولین بار است که خطا کردهام و خدا میبخشد، به جایی میرسی که گناه کبیره نیز برایت عادی میشود.
از آیتالله شیخ جعفر شوشتری(ره) نقل شده است که زمانی شمر لعنةاللهعلیه در سپاه علی(ع) بود اما کارش از گناه کردن به جایی رسید که وقتی پا بر سینه حضرت اباعبداللهالحسین(ع) گذاشت و میخواست سر مقدس اباعبداللهالحسین(ع) را ببرد، سخنان حضرت به گوشش خورد که میفرمود: جدّم راست گفت: کسی که سر تو را از بدنت جدا میکند، پوزهاش مانند سگان است و به این خاطر بود که جدّم گلوی مرا بوسه میزد؛ آن ملعون آن قدر جرأت پیدا کرده بود که موهای خونین حضرت اباعبداللهالحسین(ع) را بالا آورد و سر حضرت را از قفا جدا کرد و آن رعشهای که بر بدن شمر ملعون نیز افتاده بود، فقط به خاطر ضجّه مظلومانهای بود که مادرمان حضرت زهرا(س) در آنجا میزد.
بنابراین اگر کسی جرأت به گناه پیدا کرد و بعد از آن استغفار و توبه نکرد و بر عکس توجیه کرد، کارش به جایی میرسد که ولیّ و حجت خدا را به قتل میرساند.
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده است که انسانها باید مطیع حجت خدا باشند و در غیر این صورت اگر رأیشان را با نظر رسول خدا(ص) مخلوط کردند، طبیعی است که مبتلا به گناه میشود و اگر کسی امر ولیّ فقیه را به عنوان ارشادی و مولوی تفسیر کرد، عاقبت کارش به ناکجا آباد ختم میشود.
*معدن تقوی، قلوب و دلهای عارفان است
پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمودند: «لِکلّ شیءٍ معدن و معدنالتّقوی قلوبالعارفین» یعنی برای هر چیزی معدن وجود دارد و معدن تقوا دلهای عارفان است.
قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» یعنی همانا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، و در آیه نیامده است علماءکم، أمناءکم و أمراءکم، بلکه «أتقاکم» آمده است.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است که انسان در زندگی نیاز به ولیّ خدا دارد تا به امر او از باب اینکه امر خداست توجه کند و نگوید که این امر ارشادی است و حتی در پی سند آن نیز نباشد.
حاجآقا راشد یزدی نقل میکنند به همراه آیتالله خامنهای، به محضر آیتالله مروارید(ره) رفته بودیم و ایشان حدیثی را برای ما نقل کردند، سپس حاجآقا راشد یزدی به آیتالله مروارید(ره) گفتند: ببخشید آقا! سند این حدیث کجاست، سپس بلافاصله آیتالله خامنهای فرمودند: هر کس از شما پرسید، بگویید سندش آیتالله مروارید(ره) است.
بنابراین ولیّ و حجت خدا مطالب را از ناحیه اتصالیه میگیرند و نباید از امر آنها تخلف کرد و به عبارت دیگر اتصال به ولیّ خدا لازمه حرکت انسان است که به اشتباه و انحراف نیفتد وگرنه بیچاره میشود.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است که روزی آیتالله قاضی(ره) گفت: وقتی که در کوچه راه میرفتم و زن نامحرمی از طرف مقابل عبور میکرد، ناخودآگاه پلکم روی هم میرفت، سپس فرمود: این کار مهمی نیست زیرا اولیای الهی بعد از این مرحله به مرحلهای میرسند که دیگر صورت نسائیه برای آنها معنایی ندارد و اصلا احساس گناه نمیکنند، یعنی چشمشان باز است اما نمیبینند؛ آیتالله قاضی(ره) به مرحلهای رسیده بودند که میگفت: گاهی چهره عنتریهای در بعضی از زنها میدیدم و وحشت داشتم
از حاجآقا نقل شده است که یک زمانی به آیتالله ادیب گفتم: سحرها وقتی برای نماز شب بلند میشوم، ذکر یونسیه را چند بار بگویم، آقا به سرعت جوابم را دادند و من پیش خودم فکر کردم که آقا اهمیت زیادی به سؤال من نداد و در نتیجه حرف آقا را گوش نکردم، بعد از آن، شش ماه بود که وقتی در جلسات شبهای جمعه محضر ایشان میرفتم، قلبم سنگین بود و حالت پذیرش نداشتم، روزی آقا به من گفت: مثل اینکه حال خوشی نداری؟ گفتم بله آقا، سپس آقا فرمود: یادت هست که قبلا مطلبی را از من پرسیدی، چرا انجام ندادی؟ و بالاخره آقا به او گفت: اطاعت نکردن از امر ولیّ خدا، قلبت را قسیّ کرده است.
در آیه 93 سوره نساء در قرآن کریم آمده است: «وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا» یعنی هر کس عمدا مؤمنی را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم میگیرد و لعنتش میکند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.
حاکمان عرب اصلا با قرآن کاری ندارند که این طور مسلمانان بحرین را به قتل میرسانند و قرآنها را میسوزانند؛ وهابیت در اصل، در بحث یهودشناسی همان یهودیانند.
یکی از مطالبی که جوانان خیلی باید به آن دقت بکنند، ازدواج کردن به موقع است، و اگر کسی نتواند شهوتش را کنترل بکند، به گناه مبتلا میشود.
*انسان با گناه کردن، انسانیتش را ذبح کرده است
نقل شده است که روزی شیخ مفید(ره) به شاگردش سیدمرتضی(ره) گفت: میدانی قتل چیست؟ قتل یعنی بریده شدن از انسانیت که اولین قتلها است، زیرا به واسطه گناه انسانیت خودش را ذبح کرده است و از مقام انسانیت خارج شده است زیرا مقام انسانیت در مقام طهارت است و گناه ضد طهارت است و اگر انسان نفس اماره را ذبح نکند، نفس اماره او را ذبح میکند.
بنابراین تنها راهی که اولیاء الهی بیان میکنند این است که گناه را کوچک و بزرگ نشماریم.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است که روزی آیتالله قاضی(ره) گفت: وقتی که در کوچه راه میرفتم و زن نامحرمی از طرف مقابل عبور میکرد، ناخودآگاه پلکم روی هم میرفت، سپس فرمود: این کار مهمی نیست زیرا اولیای الهی بعد از این مرحله به مرحلهای میرسند که دیگر صورت نسائیه برای آنها معنایی ندارد و اصلا احساس گناه نمیکنند، یعنی چشمشان باز است اما نمیبینند؛ آیتالله قاضی(ره) به مرحلهای رسیده بودند که میگفت: گاهی چهره عنتریهای در بعضی از زنها میدیدم و وحشت داشتم.
پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمودند: «لِکلّ شیءٍ معدن و معدنالتّقوی قلوبالعارفین» یعنی برای هر چیزی معدن وجود دارد و معدن تقوی دلهای عارفان است
شهید حسنی در کربلای پنج به بعضی از رزمندهها خبر داده بود که چه کسی شهید و چه کسی جانباز میشود و حتی به من گفته بود که تو مجروح میشوی و چشمت را از دست میدهی، من نیز به او گفتم انشاءالله خیر است و بعدا عین همان چیزهایی که گفته بود، اتفاق افتاد و در حقیقت آن اولیای خدا عالمبین و غیببین به معنای حقیقی بودند.
*توابین باید برای خودشان، تنبیهات الهیه قرار بدهند
یکی از چیزهایی که توابین باید سر لوحه کارشان قرار بدهند، «تنبیهات الهیه» است و حتما باید تحت نظر ولیّ خدا نیز باشد.
از علامه بحرالعلوم(ره) نقل شده است زمانی که احساس میکرد نفس اماره او را اذیت میکند و در حال طغیان است، فردای آن روز روزه میگرفت و اجازه طغیان به نفس امارهاش نمیداد و به سرعت خود را تنبیه میکرد.
بنابراین اگر گناه به تدریج در ذهن پرورش پیدا کند، تبدیل به عمل میشود اما نباید گذاشت که نفس به آن مرحله برسد و باید به سرعت استغفار کرد.
توسل به امام زمان(عج) و خلوت کردن با ایشان در دل شب، انسان را بیمه میکند زیرا ایشان کریم است و با آغوش باز و کریمانه با انسان برخورد میکنند.