سرّی از اسرار خدای تعالی،اربعین،
اربعین، سرّی از اسرار خدای تعالی است ، خداوند عزیز قدیر در قرآن کریم فرموده است: (وَ واعَدْنا مُوسی اَربَعینَ لَیْلةً)[۱]
و در مورد قوم موسی (ع) فرموده اند: (قالَ فَإنّها مُحَرّمَةٌ عَلَیهِم أربَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الأرضِ فَلا تَأسَ عَلى الْقَومِ الفاسِقین).[۲]
و نیز: (حتّى إذا بلغَ أشُدَّهُ وَ بَلغَ أربعینَ سَنةً قالَ رَبِّ أوزِعنی أن أشکُرَ نِعمَتَکَ).[۳]
و در احادیث شریف ائمه(علیهما السلام) بارها عدد چهل وارد شده است، امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: هر یک از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ کند، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم بر می انگیزد و او را عذاب نمی کند).[۴]
و نیز فرمودند: آنگاه که مؤمنی بمیرد و چهل مؤمن بر جنازه اش حاضر شوند و بگویند خدایا! ما از او چیزی جز خیر ندیدیم و تو بر او از ما داناتری، خداوند تبارک و تعالی می فرمایند: شهادت شما را قبول کردم و از او آمرزیدم، آنچه را که شما نمی دانید).
و در حدیث دیگری فرمودند: هر کس چهل مؤمن را دعا کند و سپس برای خود دعا کند، دعایش را مستجاب می کنم.
ابوذر غفاری و ابن عبّاس (رحمة ا… علیه) از نبی اکرم (صلّی ا… علیه و آله وسلم) روایت می کنند که فرمودند: همانا زمین چهل صبح بر «مؤمنی» که وفات یافته است می گرید.
یوم الله نهم دی
نهم دی تجلی گاه اعتقاد راسخ به اصل مترقی ولایت فقیه بوده که مصداق حقیقی و راستین آن در عصر ما مقام معظم رهبری (دامه ظله العالی)است
السلام علیک یا بنت الحسین(ع)
بعد از اسيري خاندان اهلبيت (عليهمالسلام) و سفر آنها به شام و كوفه، حضرت رقيه (ع) بعد از تحمل سختيهاي اسيري در شبي جانسوز در شام به شهادت رسيد. * رقيه كه بود اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين باره اختلاف وجود دارد. در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و … اختلاف است. همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مينويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) اشعاري در بيوفايي دنيا ميخواند، حضرت زينب (س) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتندار باشيد.» *
امام حسین واژه شناسی لقب «سیدالشهدا»
این لقب در احادیث و روایات به طور مطلق دلالت بر وجود حضرت
اباعبدالله(علیه السلام) دارد. از همین رو این لقب در میان عموم به امام
حسین(علیه السلام) اختصاص یافته و در طول تاریخ از شایعترین القاب
ایشان و مشهورترینشان شده است.
این لقب مرکب از دو کلمه «سید» و «شهدا» است. کلمه «سید» به معنای سرپرست، پیشوا
و رئیس جماعت، بسیار آمده است که راغب اصفهانی در کتاب «مفردات قرآن» که به معنا و
تفسیر واژهها در قرآن اختصاص دارد، به این معانی اشاره کرده و مخصوصاً آن را به معنای ریاست
بر جماعت دانسته و آن را به عنوان معنی اصلی این واژه آورده است.
کلمه «شهدا» جمع واژه «شهید» به معنای کشته در راه خداست. همچنین شهید و شهادت از
ماده «شهد» به معنای گواهی، حضور و آگاهی آمده است. اما این که چرا کشته راه خدا را
شهید نامیدهاند، چند جهت در کتب مربوط به این مباحث یاد شده است که از آن جمله این مورد
است که گفتهاند آن که خدا و ملائکه شاهد جانبازی و فداکاری او و ناظر رفتن او به بهشت
هستند، شهید خوانده میشود یا گفته شده است شهید را از این جهت شهید میگویند که
جمله نامهای اوست، شاهد جانبازی اوست.
بنابر آیات و روایات، ارواح شهدا بلافاصله پس از کشته شدن در راه خدا و بدون تأخیر به بهشت
حاضر میشوند و حضور در بهشت در همان هنگام کشته شدن در راه خدا مختص به این افراد
است و از این رو آنان را شهید میخوانند. این در حالی است که دیگرانی که مستحق رفتن به
بهشت هستند، در ورود به بهشت تا زمان قیامت تأخیر دارند و وصولشان به بهشت بعد از
قیامت خواهد بود.
از لقب «سیدالشهدا» نظارت و حضور امام حسین(علیه السلام) بر تمام عالم کون و
مکان در طول تاریخ استفاده میشود و از این لقب گرامی جایگاه رفیع آن حضرت در
این عالم و نشئه دیگر یعنی عالم آخرت معلوم میشود
وجه دیگر گفته شده این است که در قیامت شهدا را همراه با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)
به گواهی بر امتها فرامیخوانند. اگر باید در قیامت برترین و صالحترین افراد برای گواهی بر
دیگران خوانده شوند، بی شک کشته شدگان راه حق برترینهای امت و گواهان عادلی هستند
که سزاوار این امر هستند.
وجه دیگر بیان شده برای شهید خوانده شدن این کشتگان این است که بنا بر آیات قرآن شهدا
زنده و جاودانهاند و بنابراین پیوسته شاهد و حاضر و ناظر اعمال و عقاید دیگران هستند.
سوره فجر
سوره فجر
این سوره، در روایت امام صادق (علیه السلام) به سوره امام حسین (علیه السلام) مشهور
است و توصیه شده که در نمازهای واجب و مستحب، خوانده شود: «اِقْرَ?ُا سُورَةَ الفَجِرِ فی
فَرائِضِکم وَ نَوافِلِکم، فَاِنها سُورَةُ الحُسَین (علیه السلام) وَ ارْغَبُوا فیها»؛ سوره فجر را در فرائض و
نوافل بخوانید زیرا آن سوره امام حسین(علیه السلام) است و در آن رغبت داشته باشید
. (سفینة البحار، ج 2، ص 346، عوالم (امام حسین)، ص 97)
و این نامگذاری، جالب است، چرا که قیام کربلای حسینی، خود انفجار فجری از ایمان و جهاد
بود، در ظلمت شب جور و شرک بنی امیه، و همچنان که با فجر و آغاز روز، حرکت و حیات مردم
شروع می شود. با خون امام حسین (علیه السلام) و یارانش در عاشورا، اسلام جانی تازه
گرفت و حیاتی مجدد یافت.( آشنایی با سوره ها، جواد محدثی، ص 92? در این باره مقاله ادبی
تحلیلی «سوره فجر، سوره امام حسین» را در «روایت انقلاب» ص 138 بخوانید.)
در ذیل روایتی از امام صادق(علیه السلام)، علت نامگذاری این سوره به سوره فجر، این بیان
شده که سیدالشهداء نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است و یارانش نیز اینگونه اند: «فَهُوَ
ذُوالنَفسِ المُطمَئِنةِ الراضِیةِ المَرضِیةِ وَ اَصحابُهُ مِن آلِ مُحَمدٍ هُم الراضُونَ عَن اللهِ یومَ القِیامَةِ وَ هُوَ
راضٍ عَنهُم»( عوالم ( امام حسین )، ص 98)؛ پس او صاحب نفس مطمئنه راضیه مرضیه
است و اصحاب آن حضرت از آل محمد(صلی الله علیه وآله) نیز از خداوند در روز قیامت
راضی هستند و خداوند از آنها راضی است.
«و أنا من حسین» نیز به این معناست که بقا و دوامِ نام و نشانِ دین و آیین حضرت محمد
مصطفی(صلی الله علیه وآله) از حضرت اباعبدلله(علیه السلام) است و اگر ایشان نمیبود، با
وجود کفار و مشرکان و منافقان، هرگز نام و نشان و اثری از اسلام و دین و همچنین از وجود
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) باقی نمیماند
عشق به خدا
گذشتن از پوسته دین و رسیدن به لبّ و لبابِ مکتب انبیا، در گرو معرفت والاتر و جان پاکتر و عشق برتر به «هستی آفرین» است.
در مکتب وحی، آنچه بیشترین و بالاترین جایگاه ارزشی را دارد، «عشق به خدا» است. این محبت، از معرفت سرچشمه میگیرد و آن که خدا را شناخت، در او فانی میشود و محبت آن محبوب ازلی و ابدی، سلطان اقلیم وجودش میشود و اوست که فرمان میراند و عبد، عاشقانه و مشتاقانه اطاعت و امتثال میکند.
بعد عرفانی دین، دلدادگی ویژهای است که میان بنده و خالق پدید میآید و نتیجه آن، «صبر»، «رضا»، «تسلیم»، «شوق»، «اخلاص»، «یقین»، «اطمینان نفس»، «قرب به حق»، و اینگونه جلوههای مقدس است. در سایه این تجلی الهی است که بنده، «خود» را نمیبیند و جز «او» را نمیشناسد و جز «پسند» او را نمیجوید.
عاشورا، به جز بعد حماسی و ظلمستیزی و قیام برای اقامه عدل و قسط، بعد عرفانی دارد و متعالیترین درسهای عرفان ناب را میآموزد و جز در کربلا - و صحنههای الهام گرفته از عاشورا - کجا میتوان تلفیق حماسه و عرفان را یافت؟
برخی از مولفان و مقتل نویسان هم که به حادثه عاشورا پرداختهاند، یا شاعرانی که عاشورا را به نظم کشیدهاند (همچون عمان سامانی در گنجینة الاسرار) از بعد عرفانی به این حماسه نگریستهاند. پیام عرفانی عاشورا، راه و رسم سلوک خداپسندانه و منطبق با «خط پیامبران و امامان» را بیان میکند و خط بطلانی بر عرفان صوفی منشانه و دور بودن از صحنه حق و باطل و عمل به تکلیف اجتماعی است.
از والاترین و زلالترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجهاش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است.
صاحبان چنین عشقهایی، برای خود، تعیّنی نمیبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فی الله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب میشود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوههای همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است.
اگر از آن حضرت، این شعر نقل شده است که:
تَرَکتُ الخَلقَ طُرّاً فی هَواکا وَ اَیتَمتُ العِیالَ لِکَی اَراکا
در همین معنا است. مقام سِلم و رضا نیز ثمره همین عشق و مجذوبیت نسبت به آن یگانه محبوب است. برافروختهتر شدن چهره امام حسین علیهالسلام هر چه که به لحظه شهادت نزدیک میشد، نشانه دیگری از این عشق برین است. یاران آن حضرت نیز شوق دیدار خدا و جنت را در دل داشتند که آنگونه بیصبرانه چشم به راه عروس شهادت بودند.
یکی از شاعران بلند پایه، که به حادثه عاشورای حسینی از زاویه عرفانی و عشق به خدا نگاه کرده است، «عمان سامانی» است. دیوان «گنجینةالاسرار» او با همین تحلیل به حماسه حسینی نظر دارد.
عمان، حسین بن علی علیهماالسلام را سرمست از شراب شوق و عشق الهی میبیند و پیاپی جام محبت و بلای بیشتری میخواهد. او را موجی برخاسته از دریا میداند که محو حقیقت خدا است و میخواهد به همان دریا بپیوندد و در این راه، از هر چه جز «او»ست دست میشوید و «خود» را قربانی میکند و در دیدار با علی اکبر که عازم میدان است، بر این «تعیّن والا» هم غلبه میکند و حال که هیچ پردهای از تعیّن و سدّ راهی جز او باقی نمانده است، اجتهادی بیش از اندازه دارد «کَاَنَّ یکی را نیز بردارد ز پیش» و بی حجاب، با خدا رو به رو گردد امام در جدال عقل و عشق، سپاه عشق را غالب میسازد و در وداع آخرین با خواهرش زینب، وقتی با آن «زن مردآفرین روزگار» مواجه میشود، از او میخواهد که حجاب وصل نشود:
همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشید:
کای عنانگیر من، آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان شبی؟
پیش پای شوق، زنجیری مکن راه عشق است این، عنانگیری مکن (1)
سراسر عاشورا و صحنههای رزم فرزندان و یاران، جلوهای از این جذبه معنوی و عشق برین است و شهادت یاران و عزیزان، هر کدام «هدیه»ای به درگاه دوست است، تا رضای او تامین شود و به بزم قرب، بار دهد.
این مشرب عرفانی و عشق به خدا در جبهههای دفاع مقدس در ایران نیز تجلی داشت و رزمندگان عارف و صاحبدل، ره صد ساله را یک شبه میرفتند و به تعبیر حضرت امام خمینی (قدس سره) که شهادت را در ذائقه اولیای الهی شیرینتر از عسل میدانست و معتقد بود که از این شراب طهور معرفت و عشق، «جوانان در جبههها جرعهای از آن را نوشیده و به وجد آمدهاند» (2) و شهدا را سبکبالان عاشق شهادت میدانست که «بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع، به شهود و حضور رسیدهاند.» (3) و مورد توصیفناپذیری جذبههای روحانی بسیجیان عاشق شهادت با قلم و بیان میفرمود:
لکن آن بعد الهی عرفانی و آن جلوه معنوی ربّانی که جانها را به سوی خود پرواز میدهد و آن قلبهای ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و بیانی میتوان ترسیم کرد؟ (4)
پینوشتها:
1- گنجینة الاسرار، عمان سامانی، ص 62، چاپ دوم، نشاط اصفهانی، 1372.
2- صحیفه نور، ج 21، ص 203.
3- همان، ج 20، ص 59.
4- همان، ج 18، ص 230.
منبع:
پیامهای عاشورا، جواد محدثی .
روز اول ماه محرّم الحرام:
1.آغاز ایام حسینی
اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است،که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند.باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است،چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن واندوه عالم را فرا می گیرد.
همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است،که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند،ودستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر ودل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام واشک بر آن حضرت،از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است.
2.ماجرای شعب ابی طالب علیه السلام
در پی بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قریش پیمان نامه ای نوشتند وطی آن قرار گذاشتند با بنی هاشم تکلم نکنند و با آنان هم سفره وهمنشین نشوند و معامله ننمایند؛و آنان را به گونه ای در فشار قراردهند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به قریش تحویل دهند تا آن حضرت را به قتل رسانند . حضرت ابوطالب علیه السلام بنی هاشم را به دره ای که منتسب به آن حضرت بود برد،و اطراف آن را محکم کرده وبرای حفظ جان پیامبر صلی الله علی وآله وسلم شبانه روز کمر همت بست.
آن حضرت شبها با شمشیر پروانه وار گرد شمع وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می گردید ومی فرمود :«تا زنده ام دست از یاری او برنمی دارم.»او در هرشب چند بار محل خواب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را تغییر می داد وعزیزترین فرزند خود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را به جای آن حضرت می خوابانید،و روز فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت می گماشت. در مدتی که در شعب بودند بر آن حضرت ومسلمانان بسیار سخت گذشت ،تا آنجا که شبها صدای گریه اطفال گرسنه بنی هاشم را ساکنین اطراف شعب می شنیدند.
پس از دو سال و چند ماه خداوند موریانه را مأمور کرد،وپیمان نامه آنان را از بین برد به جزء اسماء الهی که در آن بود. حضرت ابوطالب علیه السلام این خبر را به کفار داد،و آنان با دیدن چنین معجزه ای دست از تصمیم خود برداشتند وبنی هاشم به خانه های خود بازگشتند.
3.جنگ ذات الرقاع
در سال چهارم هجرت _به تحریک قریش _بین مسلمانان و قبایلی که اطراف مدینه زندگی می کردند و قصد محاصره مدینه را داشتند جنگی در گرفت .پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با 400یا790 نفر از مدینه بیرون رفتند.در این غزوه حضرت نماز خوف خواندند و جنگ تا سه روز طول کشید تا شر آنان دفع شد.این واقعه به قولی در 15جمادی الاولی بوده است.
4.اولین جمع آوری زکات
در روز اول محرم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای اولین بار مأمورانی را برای جمع آوری زکات و صدقات به اطراف مدینه فرستادند.
5.امام حسین علیه السلام در راه کربلا
روز اول محرم،امام حسین علیه السلام در قصر بنی مقاتل نزول اجلال فرمودند، و از عبیدالله بن حر جعفی دعوت به یاری نمودند، ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد.
6.قیام مردم مدینه برعلیه یزید
در این روز در سال63 ه مردم مدینه برای قیام علیه یزید حرکت کردند.قضیه از آنجا آغاز شد که جمعی از اهالی مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله به شام رفتند و دستگاه یزید وشرابخواری و قماربازی و سگ بازی او را دیدند،وبه مدینه بازگشته ومردم را از وضع فساد دربار اموی آگاه ساختند.با شنیدن این اخبار همگان بر خلع یزید اتفاق نمودند،و به سرپرستی عبدالله علیه یزید قیام نمودندو افراد اموی ساکن مدینه رابیرون کردند.لشکر شام پس از اطلاع از این قیام به طرف مدینه حرکت کرد و واقعه حرّه پیش آمد.
7.کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام
در روز اول محرم ریّان بن شبیب خدمت امام رضا علیه السلام رسید.حضرت به او فرمودند:ای پسر شبیب ،مردم عرب در زمان جاهلیت جنگ را در ایام محرم حرام می دانستند؛ولی این امت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را رعایت نکردند.در این ماه خون ما را حلال دانستند ،و هتک حرمت ما را کردند وفرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سراپردۀ ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دربارۀ ما ننمودند.
همانا روز شهادت حسین علیه السلام پلک چشمان ما را مجروح کرد واشکهای ما را روان ساخت ودل ما را سو زاند؛وعزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد ونزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. پس گریه کنندگان باید بر حسین علیه السلام بگریند،زیرا که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد.
ای پسر شبیب ،اگر خواستی بر چیزی گریه کنی برحسین بن علی علیه السلام گریه کن،چه اینکه آن حضرت را کشتند چنانکه گوسفند را می کشند،و با آن حضرت 18 نفر از اهل بیت او کشته شدند که روی زمین شبیه ونظیری نداشتند. آسمان های هفتگانه و زمین ها در شهادت آن حضرت گریستند.چهار هزار ملک روز عاشورا برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده اند.لذا پریشان وغبار آلود به مجاورت آن قبر مطهر مأمور شدند،تا حضرت قائم علیه السلام ظهور کنند و از یاران او باشند و شعارشان “یالثارت الحسین"است.
ای پسر شبیب،اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی محزون باش برای حزن ما وشاد باش در شادی ما؛وبر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشدخداوند متعال او را با همان سنگ محشور می کند….
http://emamieh.com:منبع
شیعیان ما
امام حسین علیه السلام فرمودند:بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هر ناخالصی و حیله وتزویر پاک است.
فرهنگ سخنان امام حسین (ع)/ص476
عید سعید غدیر ؛عید اکمال دین بر تمام عالمیان مبارک***
عرفه
برگزيدهاي از دعاي امام حسين عليه السلام در عرفه
1ـ ستايش حق تعالي:
ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري به پاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را به سرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت… .
2 - تجديد عهد و ميثاق با خدا:
پروردگارا به سوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم به سوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اين كه چيز قابل ذكري باشم… .
3ـ خود شناسي:
و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سهگانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را به خودم وانگذاشتي… .